جدول جو
جدول جو

معنی لاابالی

لاابالی((اُ))
در فارسی به معنای سهل انگار، بی قید. در عربی متکلم وحده از فعل مضارع (باک ندارم)
تصویری از لاابالی
تصویر لاابالی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لاابالی

لاابالی

لاابالی
بی قید و بی بند و بار، برای مِثال لاابالی چه کند دفتر دانایی را؟ / طاقت وعظ نباشد سر سودایی را (سعدی۲ - ۳۱۶)، بی باک، بی پروا، با بی بند و باری
لاابالی
فرهنگ فارسی عمید

لاابالی

لاابالی
باک ندارم نمی ترسم، بی باک بی بند وبار بی پروا، لاابلی چکند دفتر دانایی را ک طاقت وعظ نباشد سرسودایی را. (سعدی. کلیات) یا لاابالی شدن، سهل انگار وبی قیدشدن، گرت با ما خوش افتاده است چون ما لااللی شو نه یاران مست برخیزند و تو مستور بنشینی. (سعدی) بی مبالات، سهل انگار، بی بند و بار، شل، بی التفات، نترس وبیباک، بی بند و بار
فرهنگ لغت هوشیار

لا ابالی

لا ابالی
در تازی: نمی ترسم، در فارسی: بی بند و بار رند باد پیما بی باک
لا ابالی
فرهنگ لغت هوشیار

لاسبیلی

لاسبیلی
لاسبیلی در کردن، سخنان توهین آمیز طرف یا اعتراض او را جواب ندادن
لاسبیلی
فرهنگ لغت هوشیار

لاادامی

لاادامی
نام زن پُرتزیلاس. این مرد موافق افسانه های یونانی نخستین سپاهی یونانی بود که در لشکرکشی یونانیهابه آسیا برای جنک با ترووا پا به تروا گذارد و در این جنگ کشته شد. لاادُامی زن وی از خدایان خواست شوهرخود را یک بار دیگر ببیند و هرمس رب ّالنوع پزشکان و داروسازان، او را بدین گیتی آورد ولی وی در دفعۀ دوم بزودی درگذشت و زنش نیز تقریباً بلافاصله بمرد. (ایران باستان ج 2 ص 1948)
لغت نامه دهخدا

لایزالی

لایزالی
سرمدی. دائمی. ابدی:
درهای همه ز عهد خالیست
الا در تو که لایزالیست.
نظامی.
، نعتی خدای تعالی را:
فرد ازلی به ذوالجلالی
حق ابدی به لایزالی.
نظامی.
راه خویش از خیال خالی کن
عزم درگاه لایزالی کن.
نظامی.
ذات تو به نور لایزالی
از شرک و شریک هر دو خالی.
نظامی.
بقدرت لایزالی هم در ساعت ابر از صحرای آن بادیه متقشع و متفرق گردد. (ترجمه محاسن اصفهان ص 37).
می ده که گرچه گشتم نامه سیاه عالم
نومید کی توان بود از لطف لایزالی.
حافظ.
به هر منزل که روآرد خدایا
نگهدارش بلطف لایزالی.
حافظ.
حضرت لایزالی ایشان را کرامت کرده است. (انیس الطالبین ص 66)
لغت نامه دهخدا

لاوبازی

لاوبازی
بازی کردن با لاو، الک دُلک باختن، رجوع به لاو شود
لغت نامه دهخدا