ابوالقاسم هبه الله بن الحسن بن منصور رازی طبری. (منتهی الارب). رجوع به هبه الله... شود. سمعانی کنیۀ وی را ابومحمد آورده است و گوید از اهل بغداد است. رجوع به الانساب ورق 595 شود. او راست کتاب السنه. وفات به سال 418 هجری قمری (کشف الظنون)
ابوالقاسم هبه الله بن الحسن بن منصور رازی طبری. (منتهی الارب). رجوع به هبه الله... شود. سمعانی کنیۀ وی را ابومحمد آورده است و گوید از اهل بغداد است. رجوع به الانساب ورق 595 شود. او راست کتاب السنه. وفات به سال 418 هجری قمری (کشف الظنون)
کفش، پا افزار، برای مثال وآن را که بر آخور ده اسب تازی ست / در پای برادرش لالکا نیست (ناصرخسرو - ۱۱۵) کفشی که مردم روستایی به پا کنند، در علم زیست شناسی تاج خروس
کفش، پا افزار، برای مِثال وآن را که بر آخور ده اسب تازی ست / در پای برادرش لالکا نیست (ناصرخسرو - ۱۱۵) کفشی که مردم روستایی به پا کنند، در علم زیست شناسی تاج خروس
لالک. کفش. پای افزار. لالکه. (معجم الادباء ج 3 ص 196). للکا. معرب آن لالجه است. (معجم الادباء ج 1 ص 234) : و آن را که بر آخور ده اسب تازیست در پای برادرش لالکا نیست. ناصرخسرو. آخر ارچه عقل ما گم شد ولی از روی حس سر ز لالک باز میدانیم و پای از لالکا. سنائی. بل تا کف پای تو ببوسیم پندار که مهر لالکائیم. سنائی. مگر آن روستائی بود دلتنگ به شهر آمد همی زد مطربی چنگ خوش آمد چونکه مطرب چنگ بنواخت ز نغزی لالکا بر مطرب انداخت سر مطرب شکست او چنگ بفکند بروت روستائی پاک برکند. عطار (اسرارنامه). چو بیرون خرگه نهی لالکا لهم باشد آن لالکا، لالکا. (از صحاح الفرس). ، لالۀ گوش. رجوع به لالۀ گوش شود، تاج خروس. لالک: تبر از بس که زد به دشمن کوس سرخ شد همچو لالکای خروس. رودکی. ، مطلق تاج. (آنندراج)
لالک. کفش. پای افزار. لالکه. (معجم الادباء ج 3 ص 196). لَلکا. معرب آن لالجه است. (معجم الادباء ج 1 ص 234) : و آن را که بر آخور ده اسب تازیست در پای برادرش لالکا نیست. ناصرخسرو. آخر ارچه عقل ما گم شد ولی از روی حس سر ز لالک باز میدانیم و پای از لالکا. سنائی. بِل تا کف پای تو ببوسیم پندار که مهر لالکائیم. سنائی. مگر آن روستائی بود دلتنگ به شهر آمد همی زد مطربی چنگ خوش آمد چونکه مطرب چنگ بنواخت ز نغزی لالکا بر مطرب انداخت سر مطرب شکست او چنگ بفکند بروت روستائی پاک برکند. عطار (اسرارنامه). چو بیرون خرگه نهی لالکا لهم باشد آن لالکا، لالکا. (از صحاح الفرس). ، لالۀ گوش. رجوع به لالۀ گوش شود، تاج خروس. لالک: تبر از بس که زد به دشمن کوس سرخ شد همچو لالکای خروس. رودکی. ، مطلق تاج. (آنندراج)
درختی خاردار که در اراضی مرطوب و پست جنگلهای شمال بسیار است از آستارا تا نور و از پانصد متر ارتفاع به بالا دیده شده است. (گاابا). رجوع به للک. لیلک. لک. لیلکی. للکی و کرات شود
درختی خاردار که در اراضی مرطوب و پست جنگلهای شمال بسیار است از آستارا تا نور و از پانصد متر ارتفاع به بالا دیده شده است. (گااُبا). رجوع به للک. لیلک. لک. لیلکی. للکی و کرات شود
نام دهی جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان ساوه واقع در 24 هزارگزی ساوه، دارای 341 تن سکنه، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)، از دیه های قم، (تاریخ قم ص 141)، از رستاق قاسان رستاق خوی به قم، (تاریخ قم ص 118)
نام دهی جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان ساوه واقع در 24 هزارگزی ساوه، دارای 341 تن سکنه، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)، از دیه های قم، (تاریخ قم ص 141)، از رستاق قاسان رستاق خوی به قم، (تاریخ قم ص 118)
آن جماعت مؤنث که. (ترجمان علامۀ تهذیب عادل). جمع واژۀ الّتی. آن زنان که. در اقرب الموارد بصورت ’اللاءی’ ضبط شده است. رجوع به همین کتاب ذیل ’لتی’ و نیز مادۀ اللاّتی شود
آن جماعت مؤنث که. (ترجمان علامۀ تهذیب عادل). جَمعِ واژۀ اَلَّتی. آن زنان که. در اقرب الموارد بصورت ’اللاءِی’ ضبط شده است. رجوع به همین کتاب ذیل ’لتی’ و نیز مادۀ اَللاّتی شود
دهی از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز، واقع در 7هزارگزی شمال خاوری زرقان و 3هزارگزی شوسۀ شیراز به اصفهان، دامنه و معتدل و مالاریایی است و دارای 150 تن سکنه، آب آن از رود خانه سیوند تأمین میشود، محصول آنجاغلات و حبوبات و چغندر است و شغل مردم آنجا زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز، واقع در 7هزارگزی شمال خاوری زرقان و 3هزارگزی شوسۀ شیراز به اصفهان، دامنه و معتدل و مالاریایی است و دارای 150 تن سکنه، آب آن از رود خانه سیوند تأمین میشود، محصول آنجاغلات و حبوبات و چغندر است و شغل مردم آنجا زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز، که در 39 هزارگزی شمال باختری اهواز، کنار راه شوسۀ اهواز به اندیمشک در ساحل رود کرخه قرار دارد. دشت و گرمسیر است و سکنۀ آن 350 تن شیعه هستند که به عربی و فارسی سخن میگویند. آب آن ازرود خانه کرخه تأمین میشود و محصول آن غلات، و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالیچه و جاجیم بافی است. راه شوسه دارد. ساکنان آن از طایفۀ الحائی و چادرنشین اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز، که در 39 هزارگزی شمال باختری اهواز، کنار راه شوسۀ اهواز به اندیمشک در ساحل رود کرخه قرار دارد. دشت و گرمسیر است و سکنۀ آن 350 تن شیعه هستند که به عربی و فارسی سخن میگویند. آب آن ازرود خانه کرخه تأمین میشود و محصول آن غلات، و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالیچه و جاجیم بافی است. راه شوسه دارد. ساکنان آن از طایفۀ الحائی و چادرنشین اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
قسمی پارچه یا لباس (شاید مخصوص بندگان و غلامان) : ارمک و قطنی و عین البقر و رومی باف ملۀ میلک و لالائی بیحدّ و شمار، نظام قاری (دیوان البسه ص 15)، قلمی گرچه بود خواجۀ ابیاریها همچون لالائی بیقدر غلام است اینجا، نظام قاری (دیوان البسه ص 39) صوتی که بدان طفل را در گهواره خوابانند مادران و داهان، لالا، آنچه از آواز خاص که خوانند خوابانیدن طفل شیرخوار را، آوازی نرم مادران و دایگان را برای خوابانیدن کودک، بجبجه، لای لای، - امثال: اگر لالائی میدانی چرا خوابت نمی برد
قسمی پارچه یا لباس (شاید مخصوص بندگان و غلامان) : اُرمک و قطنی و عین البقر و رومی باف ملۀ میلک و لالائی بیحدّ و شمار، نظام قاری (دیوان البسه ص 15)، قلمی گرچه بود خواجۀ اَبیاریها همچون لالائی بیقدر غلام است اینجا، نظام قاری (دیوان البسه ص 39) صوتی که بدان طفل را در گهواره خوابانند مادران و داهان، لالا، آنچه از آواز خاص که خوانند خوابانیدن طفل شیرخوار را، آوازی نرم مادران و دایگان را برای خوابانیدن کودک، بَجبجَه، لای لای، - امثال: اگر لالائی میدانی چرا خوابت نمی برد
ابن حسن بن منصور طبری رازی اللالکائی. ازحافظان حدیث و از فقهای شافعی. اهل طبرستان بود ولی در بغداد رحل اقامت افکند و در آخر عمر به دینور رفت و در همانجا به سال 418 وفات یافت. از آثار اوست: ’شرح السنه’ در دو مجلد و کتاب ’السنن’. کتاب اخیر شاید همان کتابی باشد که بروکلمن آن را ’حجج اصول اهل السنه و الجماعه’ نامیده است، ’اسماء رجال الصحیحین’ و ’کرامات اولیاء’. (از اعلام زرکلی چ 3 ج 9 ص 57)
ابن حسن بن منصور طبری رازی اللالکائی. ازحافظان حدیث و از فقهای شافعی. اهل طبرستان بود ولی در بغداد رحل اقامت افکند و در آخر عمر به دینور رفت و در همانجا به سال 418 وفات یافت. از آثار اوست: ’شرح السنه’ در دو مجلد و کتاب ’السنن’. کتاب اخیر شاید همان کتابی باشد که بروکلمن آن را ’حجج اصول اهل السنه و الجماعه’ نامیده است، ’اسماء رجال الصحیحین’ و ’کرامات اولیاء’. (از اعلام زرکلی چ 3 ج 9 ص 57)
درختی است از تیره پروانه واران که دارای شاخه های خاردار است. میوهءاین گیاه غلاف مانند (شبیه میوه لوبیا) است و دارای ماده ای قندی است که در تهیه نوعی مشروب بکار میرود. این درخت در جنگلهای شمالی ایران نیز فراوان است للکی لیلکی لیلک للک لک کرات لالیک
درختی است از تیره پروانه واران که دارای شاخه های خاردار است. میوهءاین گیاه غلاف مانند (شبیه میوه لوبیا) است و دارای ماده ای قندی است که در تهیه نوعی مشروب بکار میرود. این درخت در جنگلهای شمالی ایران نیز فراوان است للکی لیلکی لیلک للک لک کرات لالیک
غلامی بندگی خدمتکاری: پیش یکران ضمیرش عقل را داغ بر رخ کش به لالایی فرست. (خاقانی. عبد. 576) توضیح در دیوان چا. سج. ص: 825 مولایی، تربیت بزرگزادگان، قسمی پارچه کم ارزش: قلمی گر چه بود خواجه ابیاریها همچو لالایی بیقدر غلامست اینجا. (نظام قاری 39 لغ) صوتی که بدان طفل را در گهواره خوابانند
غلامی بندگی خدمتکاری: پیش یکران ضمیرش عقل را داغ بر رخ کش به لالایی فرست. (خاقانی. عبد. 576) توضیح در دیوان چا. سج. ص: 825 مولایی، تربیت بزرگزادگان، قسمی پارچه کم ارزش: قلمی گر چه بود خواجه ابیاریها همچو لالایی بیقدر غلامست اینجا. (نظام قاری 39 لغ) صوتی که بدان طفل را در گهواره خوابانند