شهری است از اندلس. جائی با نعمت بسیار و آبادانی و بازرگانان روم و مغرب و مصر اندر وی خواستۀ بسیار است و هوای معتدل. (حدود العالم). شهری است مشهور به اندلس شرقی قرطبه که اعمال آن به اعمال و توابع طرگونه متصل شود... وآن را شهرها و حصنهاست و اینک (بروزگار یاقوت) بدست فرنگیان باشد و رود آن را سیقر گویند. گروهی را نسبت بدانجا است از آنجمله ابویحیی زکریا بن یحیی بن سعید اللاردی معروف به ابن النداف امام و محدّث مشهور. (معجم البلدان). رومیان این شهر را ایلردا گفتندی
شهری است از اندلس. جائی با نعمت بسیار و آبادانی و بازرگانان روم و مغرب و مصر اندر وی خواستۀ بسیار است و هوای معتدل. (حدود العالم). شهری است مشهور به اندلس شرقی قرطبه که اعمال آن به اعمال و توابع طرگونه متصل شود... وآن را شهرها و حصنهاست و اینک (بروزگار یاقوت) بدست فرنگیان باشد و رود آن را سیقر گویند. گروهی را نسبت بدانجا است از آنجمله ابویحیی زکریا بن یحیی بن سعید اللاردی معروف به ابن النداف امام و محدّث مشهور. (معجم البلدان). رومیان این شهر را ایلردا گفتندی
قره مان در آسیای صغیر. (دمشقی). رجوع به قره مان شود. از نواحی قونیه است و سلطان ولد فرزند مولانا جلال الدین محمد مولوی در این شهر به دنیا آمده است. حافظ ابرو در ذیل جامعالتواریخ گوید: لارنده (کوه) از محکمترین قلاع آسیای صغیر که امیراعظم تیمورتاش برای اقامت خود اختیار کرد: چو لارنده دز در جهان کس ندید چو بر آسمان نردبان کس ندید به پهنا به بالا جهانی دگر به روی زمین آسمانی دگر. (از ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 137)
قره مان در آسیای صغیر. (دمشقی). رجوع به قره مان شود. از نواحی قونیه است و سلطان ولد فرزند مولانا جلال الدین محمد مولوی در این شهر به دنیا آمده است. حافظ ابرو در ذیل جامعالتواریخ گوید: لارنده (کوه) از محکمترین قلاع آسیای صغیر که امیراعظم تیمورتاش برای اقامت خود اختیار کرد: چو لارنده دز در جهان کس ندید چو بر آسمان نردبان کس ندید به پهنا به بالا جهانی دگر به روی زمین آسمانی دگر. (از ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 137)
پیشار برشک آمد و دید پیشار شاه سوی تندرستی نبد کار شاه (فردوسی)، شیشه آوند شیشه ای، پیکان دراز شیشه، شیشه کوچک مدور که به صورت مثانه سازند و در آن بول کنند، بول شاش تفسره، حقه باروت. یا قاروه برج. قاروره ای که از بالای برج بسوی دشمن اندازند، نوعی از پیکان، جمع قواریر. یا قاروره بر سنگ زدن، ناخوش کردن عیش منغص کردن عشرت
پیشار برشک آمد و دید پیشار شاه سوی تندرستی نبد کار شاه (فردوسی)، شیشه آوند شیشه ای، پیکان دراز شیشه، شیشه کوچک مدور که به صورت مثانه سازند و در آن بول کنند، بول شاش تفسره، حقه باروت. یا قاروه برج. قاروره ای که از بالای برج بسوی دشمن اندازند، نوعی از پیکان، جمع قواریر. یا قاروره بر سنگ زدن، ناخوش کردن عیش منغص کردن عشرت