جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تارکده

بارکده

بارکده
بارانداز. شهری بازرگانی که محل افکندن مال التجاره باشد. موضعی که چون انبار مال التجاره باشد واین کلمه را صاحب حدود العالم در معانی مزبور آورده است: عمان شهری است عظیم... و بارکدۀ همه جهان است و هیچ شهری نیست اندر جهان که در وی بازرگانان توانگرتر از آنجا بود. (حدود العالم). شوش، شهری است (بخوزستان) توانگر و جای بازرگانان و بارکدۀ خوزستان است و از وی جامه و عمامۀ خز خیزد. (حدود العالم). جاجرم... بارکدۀ گرگان است. (حدود العالم). بلخ... بارکدۀ هندوستان است. (حدود العالم).
رجوع به بارگاه شود، الزام و اثبات گناه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تارکه

تارکه
مادینه تارک رهاییده وانهاده مونث تارک. یا تارکه دنیا. زنی که از دنیااعراض کرده زاهده
فرهنگ لغت هوشیار

تارکه

تارکه
مؤنث تارک. رجوع بتارک شود، تارکۀ دنیا،رهبانه. زن تارک دنیا
لغت نامه دهخدا

ارکیده

ارکیده
گلی با رنگهای درخشان که یک گلبرگ آن از دو گلبرگ دیگرش بزرگتر است
ارکیده
فرهنگ نامهای ایرانی