جدول جو
جدول جو

معنی لاتحصی - جستجوی لغت در جدول جو

لاتحصی
بی شمار، بسیار
تصویری از لاتحصی
تصویر لاتحصی
فرهنگ فارسی عمید
لاتحصی
(تُ صا)
که شمرده نشود. بی شمار. رجوع به لاتعد و لاتحصی شود
لغت نامه دهخدا
لاتحصی
شمرده نشود بی شمار بسیار. توضیح غالبا بالااعد استعمال شود. بسیار و بی شمار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لااحصی
تصویر لااحصی
غیر قابل شمارش، عجز بنده در به جا آوردن ثنای خداوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاتاری
تصویر لاتاری
نوعی بازی بخت آزمایی مثلاً بلیت لاتاری
فرهنگ فارسی عمید
افلاس، فقر، بی چیزی سخت، بی چیزی تمام
لغت نامه دهخدا
منسوب به لاتین، لاطینی در اصل به معنی مربوط و منسوب به ناحیۀ قدیم لاتیوم یا به لاتینی ها، همچنین در مورد ملل یا کشورهایی مانند فرانسه، ایتالیا، اسپانیا که زبان و فرهنگ آنها از لاتینی ناشی است به کار می رود، در دوران جنگ های صلیبی به سکنۀ اروپای غربی، در مقابل یونانی ها، گفته می شد، ادبیات لاتینی محصول جمهوری و امپراطوری روم است، پس از سقوط رم زبان لاتینی زبان ادبی دنیای قرون وسطائی مغرب زمین باقی ماند تا آنکه زبان های رومیایی ناشی از آن و دیگر زبان های ملل اروپا جایگزین آن شد و بعد از رنسانس لاتینی نویسی به بعضی انتشارات مذهبی و علمی محدود ماند
لغت نامه دهخدا
(حِ)
نعت فاعلی از لحص به معنی درآویختن در کار. (از منتتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
نعت فاعلی از لحی بمعانی پوست از درخت باز کردن و نکوهیدن کسی را، (از منتهی الارب)، پوست کن، پوست باز کننده
لغت نامه دهخدا
(اِقْ)
توقی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). نگاه داشته شدن و پناه داده شدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَصا)
فعل ماضی مفرد از مصدر احصاء: ثم بعثناهم لنعلم ای ّ الحزبین احصی لما لبثواامداً. (قرآن 12/18) ، پس برانگیختیم آنها را تا بدانیم کدام دو فرقه نگاه داشته مر آنچه ماندند از مدّت. (تفسیر ابوالفتوح رازی). و رجوع به احصاء شود، نواحی زمین
لغت نامه دهخدا
(یِ)
مصطفی. از شعرای عثمانی درقرن نهم هجری، از مردم سیروز. وی پس از تحصیل علوم متداوله رهسپار مصر گردید و... بعد از مدتی اقامت به در سعادت رفت و مورد نظر و اعتماد سمیز علی پاشا صدراعظم وقت قرار گرفت و پس از چندگاهی که مرجع خاص و عام بود بر اثر حسادت و تهمت کسان پاشا به وطن بازگشت و به سال 973 هجری قمری بمرد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
پیر آندره. نام طبیعی دان فرانسوی و یکی از بانیان علم حشره شناسی. مولد بریو. (1762-1833 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(حِ قی ی)
منسوب به لاحق
لغت نامه دهخدا
(اَ حَ می ی)
برد یمنی. (مهذب الأسماء). نوعی جامه که بیمن بافتندی. قسمی از چادرهای یمن
لغت نامه دهخدا
نوعی بخت آزمائی و قرعه کشی است به اشکال مختلف و با ادوات و اسبابهای گوناگون که در آن شماره هائی را بین حضار تقسیم کنند و سپس شماره ای را برحسب اتفاق و تصادف بیرون کشند و آن با هر یک از نمرات توزیع شدۀ قبلی که موافق افتد دارندۀ آن شماره برنده شود و جایزۀ مقرر و معهود بدو دهند
لغت نامه دهخدا
(رِ مُ)
لاترموی. (گی سیر دو) نام مشاور شارل ششم. وفات به سال 1397 م
لغت نامه دهخدا
برونتو، نام دانشمند و سیاستمدار فلورانسی، معاصر دانت، مولد حدود 1212 و وفات 1294 میلادی
لغت نامه دهخدا
(اُ)
مرکّب از: حرف لا و صیغۀ متکلم وحدۀ احصی، به معنی شمار نکنم. و اشارت است به حدیث نبوی ص: لااحصی ثناء علیک انت کما اثنیت علی نفسک، یعنی شمار نتوانم کرد صفات را بر تو، آنی که خود صفت کردی ذات خود را:
که خاصان در این ره فرس رانده اند
بلا احصی از تک فرو مانده اند.
سغدی.
نی من کیم و ثنا کدام است
لااحصی انبیا تمام است.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(یُ صا)
مرکّب از: لا + یحصی، بیشمار. که بشمار نیاید. رجوع به لاتحصی و هم رجوع به لاتعد و لاتحصی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از لاحی
تصویر لاحی
نکوهنده
فرهنگ لغت هوشیار
شمار تنکنم نمی شمارم. توضیح اشاره بحدیث نبوی: لااحصی ثنا علیک انت کما اثنیت علی نفسک. (شمار نتوانم کرد صفات را بر تو تو آنی که خود وصف کردی ذات خود را) : که خاصان درین ره فرس رانده اند به لااحصی از تک فرو مانده اند. (سعدی. کلیات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لا تحصی
تصویر لا تحصی
به شمار نیایید بی شمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاصی
تصویر لاصی
انگبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاتح
تصویر لاتح
خردمند، زیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاتی
تصویر لاتی
تهیدستی سخت فقر افلاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاتینی
تصویر لاتینی
منسوب به لاتین: از قوم لاتین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاتاری
تصویر لاتاری
بخت آزمایی. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لا یحصی
تصویر لا یحصی
بیشمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لا احصی
تصویر لا احصی
نشمارم شمار نکنم شما نتوانم کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاتاری
تصویر لاتاری
نوعی بخت آزمایی و قرعه کشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لایحصی
تصویر لایحصی
((یُ صا))
بی شمار، بی اندازه
فرهنگ فارسی معین
بخت آزمایی، قرعه، قمار، لاتار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
لاتاری: وسوسه های تسکین دهنده - لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب
فرمانبرداری، تابعیّت
دیکشنری اردو به فارسی