جدول جو
جدول جو

معنی لابرلا - جستجوی لغت در جدول جو

لابرلا
لا به لا، تا بر تا، تو در تو، نوعی حلوا یا شیرینی
تصویری از لابرلا
تصویر لابرلا
فرهنگ فارسی عمید
لابرلا
(بَ)
مرکّب از: لا، بر، لا، چندلا. لایه لا. تو در تو
لغت نامه دهخدا
لابرلا
(بَ)
نام نوعی حلوا. (برهان). حلوائی است که آن را گولانج نیز گویند. (از فرهنگ اسدی نخجوانی در شرح گولانج). نام نوعی حلوا که آن را گلاج گویند. قطائف. صاحب لسان العجم گوید، لابرلا همان گلاج مرقوم که نان تنک و تو بر تو است و این زبان شیراز است. تو بر تو. ته برته. (برهان). و رجوع به گلاج شود
لغت نامه دهخدا
لابرلا
آنچه دارای لاهای متعدد باشد تو بر تو، نوعی نان شیرین تنک و توبر تو توبرتو توبرته کلاج
فرهنگ لغت هوشیار
لابرلا
((بَ))
تو بر تو، نام نوعی حلوا
تصویری از لابرلا
تصویر لابرلا
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
طرفدار لیبرالیسم، آزادی خواه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لا بر لا
تصویر لا بر لا
دارای تاها یا لاهای متعدد، لا به لا، تو به تو، پرده در پرده، توه بر توه، تا بر تا، تو در تو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پابرجا
تصویر پابرجا
استوار، پایدار، ثابت، برای مثال دل چو پرگار به هر سو دورانی می کرد / واندر آن دایره سرگشتۀ پابرجا بود (حافظ - ۴۱۴)
پابرجا بودن: پایدار و استوار بودن
پابرجا کردن: استوار ساختن، پایدار کردن
فرهنگ فارسی عمید
(بِ)
مرکّب از: ’لا’ + ’به’ + ’لا’، لابرلا. تو بر تو
لغت نامه دهخدا
تصویری از لابلا
تصویر لابلا
لا بر لا: 1 از لابلای درختان عبور میکرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
آزادیخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابربلا
تصویر ابربلا
سخت جنگجو
فرهنگ لغت هوشیار
استانک آسیب گزند، آزمون آزمایش، ستم جسک، زرنگ، کار سخت پتیاره ز غم خوردن بتر پتیاره ای نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پابرجا
تصویر پابرجا
((بَ))
ثابت و استوار، دایم، همیشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
((بِ))
آزادیخواه، طرفدار آزادی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لابلا
تصویر لابلا
((بِ))
تو در تو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پابرجا
تصویر پابرجا
محکم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
Liberal, Libertarian
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
libéral, libertaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
自由主義の , 自由主義者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
自由的 , 自由主义者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
ליברלי , ליברטריאן , ליברל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
자유주의적인 , 자유주의자 , 자유주의자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberal, libertarian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
उदार , स्वतंत्रतावादी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberaal, libertariër
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberale, liberista, libertario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberal, libertario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
ліберальний , лібертаріанець , ліберал
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
либеральный , либертарианец
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberalny, liberał
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberal, Libertärer, Libertär
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberal, libertário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberal, özgürlükçü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی