دیودیده. کنایه از دیوانه و مجنون. (برهان). دیوانه و مجنون. (ناظم الاطباء). دیوگرفته. دیوزده. معتوه. جن زده. مصروع. ج، دیودیدگان: چون ز دیو اوفتاد دیوسوار رفت چون دیودیدگان از کار. نظامی
دیودیده. کنایه از دیوانه و مجنون. (برهان). دیوانه و مجنون. (ناظم الاطباء). دیوگرفته. دیوزده. معتوه. جن زده. مصروع. ج، دیودیدگان: چون ز دیو اوفتاد دیوسوار رفت چون دیودیدگان از کار. نظامی
نام منزل سوم از واسط براه مکه و آن دارای چاه هاست در جانب برّ و در آن قبه هاست و آب آن شیرین باشد از آنجا به لینه روند که منزل چهارم است و بین اخادید و غضاض یک روزه مسافت است. (معجم البلدان). و مشهور خادید بدون همزه است. (مراصدالاطلاع)
نام منزل سوم از واسط براه مکه و آن دارای چاه هاست در جانب برّ و در آن قبه هاست و آب آن شیرین باشد از آنجا به لینه روند که منزل چهارم است و بین اخادید و غضاض یک روزه مسافت است. (معجم البلدان). و مشهور خادید بدون همزه است. (مراصدالاطلاع)