جدول جو
جدول جو

معنی قپ - جستجوی لغت در جدول جو

قپ
بادکنک داخل شکم ماهی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قپان داری
تصویر قپان داری
شغل و عمل قپان دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قپان
تصویر قپان
نوعی ترازوی بزرگ مخصوص وزن کردن بارهای سنگین، برای مثال یکی دیبا فروریزد به رزمه / یکی دینار برسنجد به قپّان (عنصری - ۲۷۰) . در این بیت qappān، باسکول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قپان دار
تصویر قپان دار
کسی که شغلش وزن کردن بار با قپان است
فرهنگ فارسی عمید
(قِ)
دهی است از دهستان شرفخانه بخش شبستر شهرستان تبریز. در 32هزارگزی جنوب باختری شبستر در جزیره شاهی واقع و با بندر آغ گنبد 15هزار گز فاصله دارد. موقع جغرافیائی آن کوهستانی معتدل است. 544 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. در تابستان موقع کم شدن آب دریاچه با دهات اطراف از خشکی مربوط میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
دهی است از دهستان کل تپۀ فیض الله بیگی بخش سقز شهرستان سقز. در 55000 گزی خاور سقز، 14000گزی شمال ایرانشاه واقع است و موقع آن کوهستانی، سردسیر، میباشد. 480 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات، لبنیات، توتون و شغل اهالی زراعت، گله داری است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
قاپو. دروازه. در. (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(قُ پُ)
قوپوز. نام آلتی موسیقی از ذوات الاوتار. (حاج خلیفه). رجوع به قوپوز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قپان زنجیری
تصویر قپان زنجیری
قاپان زنجیری گویش گیلکی) کپان زنجیری
فرهنگ لغت هوشیار
دار آماج چوبی بلند که در میدان بر افرازند و بالای آن انگله ای زرین بیاویزند و سوار آن را نشانه گیرند و هر کس که تیز از انگله گذراند انگله از او باشد ترکی قباق بنگرید به قباق چوبی بلند و عظیم که در میان میدانها نصب کنند و بر فراز - آن حلقه ای از طلا یا نقره وضع نمایند و سواران از یک جانب میدان اسب دوانیده بپای قباق که رسند همچنان که اسب در دویدن است تیر در کمان نهاده حواله حلقه کنند و هر کس که آن حلقه را بهتر زند حلقه از آن او باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپاق افکندن
تصویر قپاق افکندن
زدن حلقه قباق، هدف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
گویی یا جامی زرین یا ظرفی پر از سکه طلا و مانند آن بر قپق نصب می کردند و سپس تیراندازان سوار چابکدست آنرا هدف قرار می دادند و هر کس که آن شانه را بتیرمی زد و از فراز قپق بزیر می آورد جایزه ای گرانبها می گرفت. توضیح این بازی از جمله تفریحات گوناگون پادشاهان صفوی و مخصوصا شاه عباس بزرگ بدان علاقه وافر داشت. در قپق اندازی سواران تیر انداز مجبور بودند که در حال تاخت هدف را از فراز قپق بزیر اندازند و پیداست که این کار مهارت و چالاکی بسیار لازم داشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپان
تصویر قپان
ترازوئی که یک پله دارد و بجای پله دیگر سنگ از شاهین آن آویزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپان جیبی
تصویر قپان جیبی
کپانک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپان دار
تصویر قپان دار
آنکه مامور وزن کردن اشیا با قپان است ترازودار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپان داری
تصویر قپان داری
شغل و عمل قپان دار، باج قپان اجرت قپاندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپاندار
تصویر قپاندار
کپاندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپو
تصویر قپو
ترکی دروازه ترکی قاپو دروازه دروازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپانی
تصویر قپانی
کپانی حق قپان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
قبچور بنگرید به قبچور مالیات باج، مالیات متعلق به مواشی و حیوانات (ایلخانان)
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی دار کدو دار آماج چوبی بلند که در میدان بر افرازند و بالای آن انگله ای زرین بیاویزند و سوار آن را نشانه گیرند و هر کس که تیز از انگله گذراند انگله از او باشد قباق بنگرید به قباق چوبی بلند و عظیم که در میان میدانها نصب کنند و بر فراز - آن حلقه ای از طلا یا نقره وضع نمایند و سواران از یک جانب میدان اسب دوانیده بپای قباق که رسند همچنان که اسب در دویدن است تیر در کمان نهاده حواله حلقه کنند و هر کس که آن حلقه را بهتر زند حلقه از آن او باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپق افکندن
تصویر قپق افکندن
زدن حلقه قباق، هدف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
گویی یا جامی زرین یا ظرفی پر از سکه طلا و مانند آن بر قپق نصب می کردند و سپس تیراندازان سوار چابکدست آنرا هدف قرار می دادند و هر کس که آن شانه را بتیرمی زد و از فراز قپق بزیر می آورد جایزه ای گرانبها می گرفت. توضیح این بازی از جمله تفریحات گوناگون پادشاهان صفوی و مخصوصا شاه عباس بزرگ بدان علاقه وافر داشت. در قپق اندازی سواران تیر انداز مجبور بودند که در حال تاخت هدف را از فراز قپق بزیر اندازند و پیداست که این کار مهارت و چالاکی بسیار لازم داشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپق انداز
تصویر قپق انداز
کسی که قپق اندازی کند تیر انداز هدف زننده
فرهنگ لغت هوشیار
گویی یا جامی زرین یا ظرفی پر از سکه طلا و مانند آن بر قپق نصب می کردند و سپس تیراندازان سوار چابکدست آنرا هدف قرار می دادند و هر کس که آن شانه را بتیرمی زد و از فراز قپق بزیر می آورد جایزه ای گرانبها می گرفت. توضیح این بازی از جمله تفریحات گوناگون پادشاهان صفوی و مخصوصا شاه عباس بزرگ بدان علاقه وافر داشت. در قپق اندازی سواران تیر انداز مجبور بودند که در حال تاخت هدف را از فراز قپق بزیر اندازند و پیداست که این کار مهارت و چالاکی بسیار لازم داشت
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی غپی آمدن لاف زدن کرکری خواندن شاخ و شانه کشیدن لاف زدن گزاف گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپانداری
تصویر قپانداری
کپانداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپی
تصویر قپی
نادرست نویسی غپی پارسی است لاف کرکری شاخ و شانه
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی هندلک از ساز ها آلتی موسیقی از ذوات الاوتار و آن سازی بود مرکب از یک قطعه چوب مجوف بر شکل عودی کوچک دارای پنج وتر
فرهنگ لغت هوشیار
((قُ پِّ))
جسم کوچک و محدب به شکل نیم کره یا دگمه برجسته که به جایی چسبیده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قپان
تصویر قپان
((قَ))
ترازوی بزرگ، مخصوص وزن کردن بارهای سنگین، کپان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قپق اندازی
تصویر قپق اندازی
((قَ پَ یاپُ. اَ))
قبق اندازی، گویی یا جامی زرین یا ظرفی پر از سکه طلا و مانند آن بر قپق نصب می کردند و سپس تیراندازان سوار چابک دست، آن را هدف قرار می دادند و هرکس که آن نشانه را به تیر می زد و از فراز قپق به زیر می آورد، جایزه ا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قپو
تصویر قپو
((قَ))
قاپو، دروازه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قپوز
تصویر قپوز
((قُ پُ))
قوپوز، آلتی موسیقی از ذوات الاوار و آن سازی بود مرکب از یک قطعه چوب مجوف بر شکل عودی کوچک، دارای پنج وتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قپی آمدن
تصویر قپی آمدن
((قُ پّ. مَ دَ))
لاف زدن، ادعا کردن
فرهنگ فارسی معین