جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قپان داری

میان داری

میان داری
میان دار بودن، شاخص و رهبر بودن در میان جمعی
میان داری کردن: کنایه از در میان جمعی خود را شاخص نمودن و جلب توجه کردن، برای مِثال میان نداری و دارم عجب که هر ساعت / میان مجمع خوبان کنی میان داری (حافظ - ۸۸۸)
میان داری
فرهنگ فارسی عمید

جهان داری

جهان داری
پادشاهی، مربوط به پادشاه، در علوم سیاسی سلطنتی، سمَت پادشاه، شاهی، سلطنت
جهان داری
فرهنگ فارسی عمید

زبان داری

زبان داری
زبان دار بودن. رجوع به زبان دار و زبان داشتن شود
لغت نامه دهخدا