معنی قپوز - فرهنگ فارسی معین
معنی قپوز
قپوز((قُ پُ))
قوپوز، آلتی موسیقی از ذوات الاوار و آن سازی بود مرکب از یک قطعه چوب مجوف بر شکل عودی کوچک، دارای پنج وتر
تصویر قپوز
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قپوز
قپوز
قپوز
ترکی هندلک از ساز ها آلتی موسیقی از ذوات الاوتار و آن سازی بود مرکب از یک قطعه چوب مجوف بر شکل عودی کوچک دارای پنج وتر
فرهنگ لغت هوشیار
قپوز
قپوز
قوپوز. نام آلتی موسیقی از ذوات الاوتار. (حاج خلیفه). رجوع به قوپوز شود
لغت نامه دهخدا
قلوز
قلوز
ترکی پیشتاز، راهدان راهنما، ابیشه (جاسوس)، پاسدار قلاوز بنگرید به قلاوز مقدمه لشکر، راهبر بلد دلیل راه: هر که در ره بی قلابدوزی رود هر دو روزه راه صد ساله شود. (مثنوی. چا. خاور 146)، مستحفظ اردو قراول: بی زحمت قلاوز خار ایدون کی دست می دهد گل گلزارش ک، جاسوس خبر گیر
فرهنگ لغت هوشیار
سپوز
سپوز
سپوزنده و خلاننده و درج کننده، و همیشه بطور ترکیب استعمال میشود (ناظم الاطباء) : جان سپوز، حیات بخش: خورش دادشان اندکی جانسپوز بدان تا گذارند روزی بروز. فردوسی. - خشک سپوز: منم کلوک خرافشار کنگ خشک سپوز. سوزنی. - عمرسپوز
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.