- قَاسَ
- اینچ کردن، خشن، اندازه گرفتن، مقیاس کردن، اندازه کردن
معنی قَاسَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
له کردن، او زیر پا گذاشت، پا له کردن، پا گذاشتن
گفتن، او گفت
بی رحم، خشن، ظالم، سخت، سختگیر
فرماندهی کردن، او رهبری کرد، رهبری کردن، دستکاری کردن، ناوبری کردن، هدایت کردن، رانندگی کردن
گرفتار کردن، همین نزدیکی