جدول جو
جدول جو

معنی قوما - جستجوی لغت در جدول جو

قوما
نوعی از شراب است که به عربی مرز نامند، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توما
تصویر توما
(پسرانه)
تؤام، همراه، نام یکی از حواریون عیسی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوما
تصویر سوما
(پسرانه)
در گویش مازندران نهر آب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روما
تصویر روما
(دخترانه و پسرانه)
آسمان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوما
تصویر هوما
(دخترانه)
مرغ سعادت، فرخنده (نگارش کردی: هما)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قدما
تصویر قدما
قدیم ها، پیشین ها، دیرین ها، دیرینه ها، قدیمی ها، جمع واژۀ قدیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوام
تصویر قوام
قائم ها، ایستاده ها، پابرجاها، استوارها، ثابت و برقرارها، پایدارها، جمع واژۀ قائم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قومه
تصویر قومه
مستحفضان، نگهبانان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قومش
تصویر قومش
مقنی، چاه کن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوام
تصویر قوام
آنکه یا آنچه چیزی به آن قایم باشد، پایه، ستون، نظام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوبا
تصویر قوبا
هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، بریون، گریون، گوارون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوام
تصویر قوام
غلظت، استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان
پایداری، استحکام، صلابت، تأثّل، ثقابت، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
فرهنگ فارسی عمید
(مِ)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز، سکنۀ آن 500 تن. آب آن از رود خانه شاهپور. محصول آن غلات، برنج، کنجد و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ سادات سیدمحسن، سیدحسن وسیدمیرخلف هستند. این ده معدن نمک دارد و مردم آن چادرنشین می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لوما
تصویر لوما
اگر نه چرا نه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوفا
تصویر قوفا
سریانی تازی گشته زنگباری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قومس
تصویر قومس
مهتر و امیر قوم
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی است کومیش کومش کنتار (مقنی) شاید از آن روی که بیشینه کنتاران کومیشی بوده اند مقنی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قائم، نگهبانان پاسداران قومی خویشاوندی، زانیچی (ملی جمع قائم (قایم) نگهبانان مستحفظان: قریب پنجاه شصت هزار سوار شمشیر زن بر گستواندار که به ظاهر بلخ در حلقه قومه خاص مرتب بودند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوام
تصویر قوام
راستی، عدل
فرهنگ لغت هوشیار
ساخته نادرست فارسی گویان دویم دریا مجلس نمایندگان ملت در کشور روسیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلما
تصویر قلما
نادرست نویسی کلما فلاخن اندک
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قدیم. یا قدماء خمسه. در میان فلاسفه یونان کسانی بودند که قایل به پنج مبدا قدیم برای عالم وجود بودند: باری تعالی نفس هیولی دهر و خلا و بتعبیر دیگر: باری تعالی نفس کلیه هیولای اولی مکان و زمان مطلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوما
تصویر دوما
مجلس نمایندگان ملت در کشور روسیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدما
تصویر قدما
((قُ دَ))
جمع قدیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قومش
تصویر قومش
((مِ))
مقنی، چاه کن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قوام
تصویر قوام
((قِ))
آن چه که کاری یا چیزی به آن قائم باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قوام
تصویر قوام
((قَ))
مایه زیست، اصل چیزی، اعتدال، عدل، استواری، استحکام، راستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوما
تصویر دوما
دوم اینکه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قوام
تصویر قوام
پایداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدما
تصویر قدما
پیشینیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قومی
تصویر قومی
Ethnic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قومی
تصویر قومی
étnico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قومی
تصویر قومی
этнический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قومی
تصویر قومی
ethnisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قومی
تصویر قومی
etniczny
دیکشنری فارسی به لهستانی