جدول جو
جدول جو

معنی قولقچی - جستجوی لغت در جدول جو

قولقچی
(لُ)
نوکر و خدمتکار. (آنندراج) (غیاث) :
قولقچی اگر سرشتۀ آب بقاست
چون ماه نوش کجی عیان از سیماست
در دهر ندیدیم بغیر از قاشق
خدمتکاری که دست او باشد راست.
شفیع اثر (از آنندراج و غیاث).
قوللوقچی. خدمتکار. (از: قوللوق، بندگی و خدمت + چی). (از سنگلاخ). رجوع به قلﱡقچی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جولقی
تصویر جولقی
قلندر، پشمینه پوش، برای مثال جولقی ای سربرهنه می گذشت / با سر بی مو چو پشت طاس و طشت (مولوی - ۴۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قورچی
تصویر قورچی
سرباز مسلح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوشچی
تصویر قوشچی
نگهبان قوش، میرشکار، بازدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قایقچی
تصویر قایقچی
قایق ران، رانندۀ قایق، آنکه قایق رانی می کند، پاروزن در قایق پارویی
فرهنگ فارسی عمید
محافظ: و محافظان که قراقچیان گویند بر سر راهها نشانده بود، (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(حَ قَ)
نوعی از زولوبیا. زلیبایی که بیک حلقه باشد و آنرا بهفت رنگ میکنند. (شرفنامۀ منیری). حلوایی است که آنرا زلیبیا گویند و بعربی زلابیه خوانند. (برهان). حلوایی است که بعربی زلابیه گویند و حالا در بیشتر جاها زلبیا گویند:
در انتظار حلقۀ زنجیر حلقچی
اصحاب را دو دیده چومسمار بردر است.
بسحاق اطعمه
لغت نامه دهخدا
(لُ)
رجوع به قولقچی شود
لغت نامه دهخدا
(قُ)
دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه، سکنۀ آن 657 تن. آب آن از چشمه سار و قنات. محصول آن غلات، حبوب، بادام و برزک. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان انزل بخش حومه شهرستان ارومیه، در مسیر شوسۀ ارومیه به سلماس. موقع جغرافیائی آن درۀ کوه و هوای آن معتدل مالاریائی است. سکنۀ آن 980 تن. آب آن از چشمه و قنات. محصول آن غلات، توتون، چغندر، کشمش، بادام و حبوب. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جوراب بافی است. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان آلان براغوش بخش آلان براغوش شهرستان سراب واقع در 27 هزارگزی خاور مهربان و 3500 گزی شوسۀ تبریز به سراب. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنه 1361 تن. آب آن از رود خانه تلخ رود و چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و کارگری و صنایع دستی زنان فرش بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ لُ)
بیخی است که آن را به فارسی چوبک اشنان خوانند. (آنندراج) (برهان)
لغت نامه دهخدا
بلد. رائد. پیش قراول
لغت نامه دهخدا
(تُ)
دهی از دهستان انگوت است که در بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع است و 148 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان ارومیّه که در 3 هزار و پانصدگزی جنوب باختری نقده و 2 هزار و پانصدگزی جنوب شوسۀ نقده به مهاباد در دره واقع است. ناحیه ایست سردسیر و دارای 327 تن سکنه، آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و توتون و چغندر و حبوبات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قُلْ لُ)
گیرندۀ جریمۀ مالیاتی، نوکر. خدمتکار. (آنندراج). رجوع به قلق و غلق شود
لغت نامه دهخدا
ترکی زاور پیشیار نوکر خدمتکار: غازیان قزلباش و قلقچیان اردو که همراه پیشخانه آمده بودند دلیر شده بر سر ایشان هجوم آورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوشچی
تصویر قوشچی
ترکی باشه دار، میرشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیلقی
تصویر قیلقی
چوبک اشنان چوبک اشنان قلیا
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی زینه ساز، جندار سرباز، سالار زینه خانه کسی که در زراد خانه کار کند اسلحه ساز: در میانه است گروه از یساولان و قورچیان معتبر و ایشیک آقاسیان 00000 و جمعی کثیر از هر طبقه و هر طایفه بودند، رئیس جبه خانه رئیس اسلحه خانه، سرباز جاندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلقلی
تصویر قلقلی
کوفته قلقلی، مدور و خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرقچی
تصویر قرقچی
ترکی بازدار پاسدار مامور قرق و خلوت ساختن راه یا محلی قرقچی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرلقی
تصویر قرلقی
منسوب به قرلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولاقچی
تصویر اولاقچی
قاصدان پیکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شولقی
تصویر شولقی
شیرینی دوست، شیرینی فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقچی
تصویر توقچی
ترکی درفشدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جولقی
تصویر جولقی
جولخی جوالقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قراقچی
تصویر قراقچی
مامور قرق و خلوت ساختن راه یا محلی قرقچی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قایقچی
تصویر قایقچی
ترکی بلمران توتنران کرجیران قایق ران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوروقچی
تصویر قوروقچی
ترکی بازدار پاسدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوقسی
تصویر قوقسی
((قُ قُ))
ققسی، هر یک از برچه های میوه انار را گویند که به وسیله پرده نازک سفید رنگ سلولزی احاطه شده و از برچه مجاور مجزا شده است و حاوی دانه های انار است، یک تکه انار پوست کنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قورچی
تصویر قورچی
رییس اسلحه خانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قلقلی
تصویر قلقلی
((قِ قِ))
گرد، مدور (به زبان کودکان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قلقچی
تصویر قلقچی
((قِ لِ))
نوکر، خدمتکار
فرهنگ فارسی معین
کنایه از کامل، تمامی
فرهنگ گویش مازندرانی