- قوشخانه (نَ / نِ)
جایی که در آن قوشهای شکاری نگهداری می کنند. (ناظم الاطباء)
معنی قوشخانه - جستجوی لغت در جدول جو
- قوشخانه (نِ)
دهی است از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه، سکنۀ آن 443 تن. آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات، بادام، حبوب، کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا گلیم بافی است. راه مالرو دارد. این ده در دو محل بفاصله 500 گز بنام قوش خانه بالا و پائین مشهور است. سکنۀ قوش خانه بالا 245 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
محلّ نگه داشتن توپ ها، آن قسمت از لشکر که کار آن ها تیراندازی با توپ است مثلاً هنگ توپخانه
ایوان، پیشگاه خانه، جلوخان، لوازم زندگی و اسباب سفر که جلوتر فرستاده شود
بجولخانه، منگخانه (قمار خانه) جایی که در آن با قاب گوسفند بازی کنند، قمارخانه
جای روشن کردن آتش، کوره، قسمتی از سماور کشتی راه آهن که آتش در آنست، آتشکده آتشگاه، لوله تفنگ، مجموع سلاحهای آتشین از توپ و تفنگ و مانند آنها
خانه ای که از نی و علف و خار و خس یا با پرده خیش سازند و بر آن آب باشند تا هوای داخل آن خنک گردد، خیمه ای که برای رفع هوای گرم از کتان سازند و درون آن برگ بید گسترانند و بر اطراف وی آب پاشند
زیرزمین خانه که در آن حوض باشد، تالابکده اشکوب زیر خانه با تالاب یا تالابک
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
خانه تابستانی که از نی یا پارچه کتان درست می کردند و بر آن آب می پاشیدند تا در اثر وزش باد از هوای خنک آن استفاده کنند
اسلحه خانه، زرادخانه