نواخانه نواخانه زندان. (غیاث اللغات) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) (آنندراج). بندی خانه. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). محبس. (انجمن آرا) : ببوسی گرت عقل و تدبیر هست ملکزاده را در نواخانه دست. سعدی (انجمن آرا) لغت نامه دهخدا
دواخانه دواخانه داروخانه. (لغات فرهنگستان). دوافروشی. داروفروشی. آنجا که دارو فروشند. دکان داروفروشی لغت نامه دهخدا