معنی پیشخانه
- پیشخانه
- ایوان، پیشگاه خانه، جلوخان، لوازم زندگی و اسباب سفر که جلوتر فرستاده شود
واژههای مرتبط با پیشخانه
خیشخانه
- خیشخانه
- خانه ای که از نی و علف و خار و خس یا با پرده خیش سازند و بر آن آب باشند تا هوای داخل آن خنک گردد، خیمه ای که برای رفع هوای گرم از کتان سازند و درون آن برگ بید گسترانند و بر اطراف وی آب پاشند
پیش خانه
- پیش خانه
- پیشگاه خانه صدراطاقصدر بیت رواق مقابل پس خانه، ایوانی که در مرتبه دوم باشد، بار و چادر و اسباب سفر شاهان و بزرگان که از پیش برند: درتوجه خراسان اهتمام نمود (شاه عباس اول) و در ساعت سعد از مقر سلطنت عظمی پیشخانه همایون بیرون زدند
پیشیانه
- پیشیانه
- پیشانه
پیلخانه
- پیلخانه
- جایی که در آن پیلان را نگاهدای کنند: گوسفند از بیم آتش خود را در پیلخانه او گند... آتش درنی افتاد وقتت گرفت و پیلخانه در گرفت
پیشیانه
- پیشیانه
- پیشانه، پیشین، پیشرو، سابق، گذشته، ازل، بالای خانه و صدر مجلس
پیش خانه
- پیش خانه
- پیشگاه خانه، ایوان، لوازم و اسباب سفر که از پیش فرستاده شود
خیشخانه
- خیشخانه
- خانه تابستانی که از نی یا پارچه کتان درست می کردند و بر آن آب می پاشیدند تا در اثر وزش باد از هوای خنک آن استفاده کنند
پیشرانه
- پیشرانه
- Propellant
پیشرانه
- پیشرانه
- топливо
