- قوب
چوزۀ مرغ، (فهرست مخزن الادویه)، چوزه، (منتهی الارب)، جوجه، فرخ، (از اقرب الموارد)، ج، اقواب، و به همین معنی است این مثل: تخلصت قائبه من قوب او قابه من قوب، یعنی بیضه از چوزه جدا شد، در حق شخصی گویند که از صاحب وحریف خود جدا گردد، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، بچۀ سگ آبی، (فهرست مخزن الادویه)،
- ام قوب، داهیه و بلا، (از اقرب الموارد)
- ام قوب، داهیه و بلا، (از اقرب الموارد)
