معنی قوب قوب (رَ) گریختن، نزدیک آمدن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). از اضداد است، زمین کندن، شکافتن مرغ بیضه را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) لغت نامه دهخدا