معنی عقوب
- عقوب (خَ)
- برگ سبز برآوردن بعد برگ خشک. (از منتهی الارب) ، نکاح کردن بعد مردن یا طلاق آن. (از منتهی الارب) ، بر پاشنه زدن. (دهار) ، خلیفۀ کسی شدن. (از منتهی الارب). از پی درآمدن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی). جانشین کسی شدن و پس از او آمدن. (از اقرب الموارد). عقب. عاقبه. و رجوع به عقب و عاقبه شود
