جمع واژۀ قونس. (ناظم الاطباء). رجوع به قونس شود، اسم سنگدان است که برومی کیلان و به یونانی شعر سمعون نامند. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قوانص شود
جَمعِ واژۀ قَونَس. (ناظم الاطباء). رجوع به قونس شود، اسم سنگدان است که برومی کیلان و به یونانی شعر سمعون نامند. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قوانص شود
یکی از اطبای یونان قدیم است که در زمان فترت میان مینس و برمانیدس دو طبیب معروف از اطبای هشتگانه مشهور، زندگانی میکرده است. رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 22 شود
یکی از اطبای یونان قدیم است که در زمان فترت میان مینس و برمانیدس دو طبیب معروف از اطبای هشتگانه مشهور، زندگانی میکرده است. رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 22 شود
صاع. (النقود العربیه ص 41). این کلمه از یونانی گرفته شده و بصورتهای مختلف، از قبیل: قواثس، قواثوس، قوابوس، قوایوس، فوانوس، فوایوس، فواتوس و جز اینها تحریف و تصحیف شده است. رجوع به النقود العربیه ص 41، 42 شود
صاع. (النقود العربیه ص 41). این کلمه از یونانی گرفته شده و بصورتهای مختلف، از قبیل: قواثس، قواثوس، قوابوس، قوایوس، فوانوس، فوایوس، فواتوس و جز اینها تحریف و تصحیف شده است. رجوع به النقود العربیه ص 41، 42 شود
سنگدان. (فهرست مخزن الادویه). جمع واژۀ قانصه، بمعنی روده و اندرون مرغ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ابن بیطار) (ناظم الاطباء). رجوع به قانصه و قوانس شود، قوانص طیور، مرغان شکاری و از این است حدیث فتخرج النار علیهم قوانص تخطفهم قطفا خطف الجارحه الصید، ستون خرد که بر آن سقف و مانند آن گذارند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
سنگدان. (فهرست مخزن الادویه). جَمعِ واژۀ قانصه، بمعنی روده و اندرون مرغ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ابن بیطار) (ناظم الاطباء). رجوع به قانصه و قوانس شود، قوانص طیور، مرغان شکاری و از این است حدیث فتخرج النار علیهم قوانص تخطفهم قطفا خطف الجارحه الصید، ستون خرد که بر آن سقف و مانند آن گذارند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)