معنی اوانس
- اوانس((اَ نِ))
- جمع آنسه، خوش طبعان، نیک نفسان
واژههای مرتبط با اوانس
اوانس
- اوانس
- دختران جوان
اسانس
- اسانس
- شیره مواد گیاهی یاحیوانی مانند اسانس نعناع
آوانس
- آوانس
- فرانسوی پیش پرداخت پیش مزد پیش بها
آوانس
- آوانس
- پیش بها، پیش پرداخت، پیش مزد
اوانی
- اوانی
- جمع آنیه تک انا، سبوها آوندها، جمع آنیه، جمع الجمع انا آوندها آبخورها آبدانها
اواعس
- اواعس
- جمع اوعس، ریگناک ها
خوانس
- خوانس
- واحد اندازه گیری معادل سه لیتر
عوانس
- عوانس
- جمع عانس، دختران ترشیده بی شوی ماندگان
اسانس
- اسانس
- جوهر و عصاره گل هاو گیاهان، عطر مایه (واژه فرهنگستان)
