معنی قواس - فرهنگ فارسی عمید
معنی قواس
- قواس
- کمان ساز، کمان فروش، کمان دار، کمانگیر
تصویر قواس
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قواس
قواس
- قواس
- کمان ساز. کمانگر. (ناظم الاطباء) : دست قواس روزگار استوای قدش را به انحنا بدل کرده بود. (سندبادنامه ص 182) ، کمان کش. کمان دار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا