- قنبض
- مار، کوته بالا
معنی قنبض - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مرد درشت و نیرومند، کنایه از فرمانده سپاه
دارویی که باعث ایجاد خشکی در روده ها و رفع اسهال می شود، گیرنده، درمشت گیرنده، تنگ کننده، درهم کشنده
بیرون کشنده، درآورنده، قابض روح
مرد درشت هیکل و نیرومند
تازی از یونانی و پارسی کنوبرز شاندانه
Gripping
agarrando
ergreifend
chwytający
цепляющийся
хапаючи
agarrando
saisissant
afferrante
grijpend
पकड़नेवाला
menggenggam
قابضٌ
kavrayan
kushika
আঁকড়ে ধরা
رسید، برگه فروش
کنف، نوعی الیاف محکم از جنس سلولز که برای ساختن طناب و ریسمان به کار می رود، گیاهی از خانوادۀ پنیرکیان که این الیاف از آن ساخته می شود و دانۀ آن به عنوان دارو مصرف می شود، کنب، ژوت
شهدانه، شهدانق، شهدانج
شهدانه، شهدانق، شهدانج