- قماس
- غوته خور پاغوش خور پرآبی چاه و کاریز
معنی قماس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خادم، عابد، طبقه و گروهی از روحانیون مسیحی، نام سردار ایرانی مسیحی در زمان پادشاهی نوشزاد فرزند انوشیروان پادشاه ساسانی
پرماس، سودن، برخورد
سنجش، هم سنجی، فرا سنجی
برآمدی وورم عضوی از اعضای بدن
پوشانه
بهم ساییده
پنج پنج
یکدیگر را بسودن، جماع کردن
خادم معبد، خادم
مالیده شده، به هم ساییده شده
کمان ساز، کمان فروش، کمان دار، کمانگیر
قنداق، قسمت ته تفنگ که از چوب ساخته می شود، پارچه ای که کودک شیرخوار را در آن می بندند، قنداقه
با یکدیگر ارتباط برقرار کردن، به هم سوده شدن، مالیده شدن دو چیز به هم
کم، اندک
نوعی کوزۀ سفالی یا چوبی دهان گشاد
نوعی کوزۀ سفالی یا چوبی دهان گشاد
پارچۀ نخی، کنایه از نوع، جنس، رخت، متاع و اسباب خانه، خرده ریزه هایی که از روی زمین جمع می کنند
کندر، صمغی سفید، نرم، خوش بو و شیرین که از درختی خاردار شبیه درخت مورد گرفته می شود و هنگام سوختن بوی خوشی می پراکند و در دندان پزشکی جهت قالب گیری دندان به کار می رفته، بستج، مصطکی، بستخ، رماست، کندر رومی
خادم معبد، رتبۀ کلیسایی پایین تر از کشیش، خادم کلیسا
برسی چیزی با روی چیز دیگر از روی مشابهت، سنجش، مقایسه، اندازه گیری، گمان، اندازه
قیاس مع الفارق: قیاس کردن چیزی با چیز دیگر بی آنکه مناسبت و اشتراکی میان آن دو باشد
قیاس مع الفارق: قیاس کردن چیزی با چیز دیگر بی آنکه مناسبت و اشتراکی میان آن دو باشد
هر نوع بازی ای که در آن شرط کنند شخص برنده از کسی که بازی را باخته پول یا چیز دیگر بگیرد، منگ، منگیا،
کنایه از کار خطرناک، ریسک
کنایه از کار خطرناک، ریسک
جنگ سخت، کار بی سر و ته، شیر تنومند، سختی پتیار، تاریک
اسفرود سنگ خوارک از مرغان، مرغ آب باز از مرغابیان
سالینه
استوار، بزرگ نژاد بلند پایه: مرد، سنگ آب بهر سنگ آب بر، غوزه سیم از زیور ها
یونانی تازی گشته ترکی تازی گشته از قوتاس غژغا غژغاو گجگاو کژگاو گاوختایی نام عام برای هر یک از پستانداران دریازی از راسته آب بازان توضیح کلمات قطیس قاطوس غاطوس قطا نیز به عنوان مرادف قطاس به کار رفته اند
سخن چینی
دستادوز، دریای پرکف (دستا قلنسووه)
یونانی تازی گشته زنبک زرد گونه ای زنبق که آن را زنبق زرد نیز گویند
پریشانی ناآرامی
رخت و متاع خانه، پارچه نخی را گویند
بگرو چیزی باختن، نبرد کردن با هم بگرو
کجی، هیکل ناموزون
ترکی تازی گشته از قمیز ترشه شیر از شیر مادیان دریا، چیره بخت، چیره درآببازی
مورد اسپرم (آس بری) از گیاهان، جمع قمامه، آخال ها گروه ها مورد