جدول جو
جدول جو

معنی رماس

رماس
کندر، صمغی سفید، نرم، خوش بو و شیرین که از درختی خاردار شبیه درخت مورد گرفته می شود و هنگام سوختن بوی خوشی می پراکند و در دندان پزشکی جهت قالب گیری دندان به کار می رفته، بستج، مصطکی، بستخ، رماست، کندر رومی
تصویری از رماس
تصویر رماس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با رماس

رماس

رماس
مصطکی، صمغی سفید رنگ و نرم و خوشبو، شیرین و چسبنده که از درختی در شام به دست می آید
رماس
فرهنگ فارسی معین

رماس

رماس
مصطکی و آن را رماست هم گویند. (برهان قاطع) (آنندراج). مصطکی. علک الروم. طبیعت در دوم گرم و خشک، مقوی معده و جگر و هاضمه و اشتها، محرک آروغ و رافع پیچش، مصلح گردکان و کتیرا، بدل بوزن آن کندر و یا یک و نیم وزن علک البطم. و در تقویت معده و جگر او خز (کذا) شربت یک مثقال. (الفاظ الادویه)
لغت نامه دهخدا

شماس

شماس
خادم، عابد، طبقه و گروهی از روحانیون مسیحی، نام سردار ایرانی مسیحی در زمان پادشاهی نوشزاد فرزند انوشیروان پادشاه ساسانی
شماس
فرهنگ نامهای ایرانی