ابن علی بن محمد بن احمد بن حبیب قلیوبی. شاعر مصری. وی درایام العزیز عبیدی میزیست و فرماندهان و منشیان او را مدح میگفت. و در تشبیهات دستی توانا داشت به طوری که برخی او را هم ردیف ابن المعتز دانسته اند. او در حدود سال 412 هجری قمری در اوایل دولت الظاهر علی بن منصور درگذشت. (از الاعلام زرکلی از فوات الوفیات ج 2)
ابن علی بن محمد بن احمد بن حبیب قلیوبی. شاعر مصری. وی درایام العزیز عبیدی میزیست و فرماندهان و منشیان او را مدح میگفت. و در تشبیهات دستی توانا داشت به طوری که برخی او را هم ردیف ابن المعتز دانسته اند. او در حدود سال 412 هجری قمری در اوایل دولت الظاهر علی بن منصور درگذشت. (از الاعلام زرکلی از فوات الوفیات ج 2)
علی بن محمد. شاعر اندلسی. بلطافت اشعار و مهارت در تشبیهات مشهور است. او مادح درباریان عزیز عبیدی بوده و در اوائل سلطنت ظاهر درگذشته است. و سه بیت ذیل او راست: ولا ضوء الاّ من هلال کانّما تفرّق منه الغیم عن نصف دملج و قد حال دون المشتری من شعاعه ومیض کمثل الزئبق المترجرج کأن الثریا فی اواخر لیلها تحیه ورد فوق زهر بنفسج
علی بن محمد. شاعر اندلسی. بلطافت اشعار و مهارت در تشبیهات مشهور است. او مادح درباریان عزیز عبیدی بوده و در اوائل سلطنت ظاهر درگذشته است. و سه بیت ذیل او راست: ولا ضوء الاّ من هلال کاَنّما تفرّق منه الغیم عن نصف دملج و قد حال دون المشتری من شعاعه ومیض کمثل الزئبق المترجرج کأن الثریا فی اواخر لیلها تحیه ورد فوق زهر بنفسج
چاه یا چاه سرگرد ناگرفته یا چاه کهنه. مذکر و مؤنث آورده میشود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : سرهاشان ببریدند و در قلیب بدر انداختند. (ابوالفتوح رازی) ، (اصطلاح عروضی) نام یکی از بحور مستحدث
چاه یا چاه سرگرد ناگرفته یا چاه کهنه. مذکر و مؤنث آورده میشود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : سرهاشان ببریدند و در قلیب بدر انداختند. (ابوالفتوح رازی) ، (اصطلاح عروضی) نام یکی از بحور مستحدث
جمع واژۀ قلب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : تو میروی و خبر نداری اندر عقبت قلوب و ابصار. سعدی. لهم قلوب لایفقهون بها و لهم اعین لایبصرون بها و لهم آذان لایسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل. (قرآن 178/7). - افعال قلوب، نزد نحویان از نواسخی هستند که دو مفعول میخواهند. این افعال عبارتند از ظن و اخوات آن، چون ظننت زیدا عالماً. (از اقرب الموارد). - حروف قلوب، اصطلاحی است در علم جفر. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 356 شود. ، جمع واژۀ قلب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قلب شود
جَمعِ واژۀ قلب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : تو میروی و خبر نداری اندر عقبت قلوب و ابصار. سعدی. لهم قلوب لایفقهون بها و لهم اعین لایبصرون بها و لهم آذان لایسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل. (قرآن 178/7). - افعال قلوب، نزد نحویان از نواسخی هستند که دو مفعول میخواهند. این افعال عبارتند از ظن و اخوات آن، چون ظننت زیدا عالماً. (از اقرب الموارد). - حروف قلوب، اصطلاحی است در علم جفر. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 356 شود. ، جَمعِ واژۀ قُلب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قلب شود
احمد بن احمد بن سلافۀ مصری شافعی ملقب به شهاب الدین. از بزرگان علمای شافعی قرن یازدهم هجری است. وی در طب نیز دست داشته است. او راست: 1- تحفه الراغب فی سیره جماعه من اهل البیت الاطایب. این کتاب در قاهره چاپ شده است. 2- التذکره در طب. این نیز در قاهره چاپ شده است. 3- نوادر القلیوبی. این کتاب مشتمل بر نوادر و لطایف و حکایات و عجایب بسیاری است و در مصر و کلکته و غیره چاپ شده است. وی در سال 1069 هجری قمری وفات یافت. (ریحانه الادب ج 3 ص 316). و رجوع به الاعلام زرکلی شود
احمد بن احمد بن سلافۀ مصری شافعی ملقب به شهاب الدین. از بزرگان علمای شافعی قرن یازدهم هجری است. وی در طب نیز دست داشته است. او راست: 1- تحفه الراغب فی سیره جماعه من اهل البیت الاطایب. این کتاب در قاهره چاپ شده است. 2- التذکره در طب. این نیز در قاهره چاپ شده است. 3- نوادر القلیوبی. این کتاب مشتمل بر نوادر و لطایف و حکایات و عجایب بسیاری است و در مصر و کلکته و غیره چاپ شده است. وی در سال 1069 هجری قمری وفات یافت. (ریحانه الادب ج 3 ص 316). و رجوع به الاعلام زرکلی شود
قلیاب قمی: قلیا ریلوی گومی نام تجارتی کربنات سدیم یا کربنات پتاسیم ناخالص است که در صابون پزی و شیشه سازی به کار می رود و عبارت از خاکستر گیاه اشنان است که در نتیجه سوزاندن آن حاصل می شود و بان شغار و زاج سیاه نیز گویند قلیاب صابوب پزی قلیاب قمی. یا قلیاب صابون پزی. قلیاب. یا قلیاب قمی. قلیاب. توضیح چون گیاه اشنان در کویرهای اطراف قم فراوان است و در نتیجه سوزاندن آن قلیاب را به دست می آورند بدین نام مشهور است
قلیاب قمی: قلیا ریلوی گومی نام تجارتی کربنات سدیم یا کربنات پتاسیم ناخالص است که در صابون پزی و شیشه سازی به کار می رود و عبارت از خاکستر گیاه اشنان است که در نتیجه سوزاندن آن حاصل می شود و بان شغار و زاج سیاه نیز گویند قلیاب صابوب پزی قلیاب قمی. یا قلیاب صابون پزی. قلیاب. یا قلیاب قمی. قلیاب. توضیح چون گیاه اشنان در کویرهای اطراف قم فراوان است و در نتیجه سوزاندن آن قلیاب را به دست می آورند بدین نام مشهور است