جدول جو
جدول جو

معنی قفه - جستجوی لغت در جدول جو

قفه
کرجی، قایق
تصویری از قفه
تصویر قفه
فرهنگ فارسی عمید
قفه
علامتی است از ’وقفه یسیره’ به معنی وقف اندک در قرائت قرآن مجید. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
قفه
(قِفْ فَ)
گوه بچۀ نوزاده. (منتهی الارب). نخست چیز که از شکم نوزاد برآید. (اقرب الموارد) ، فسره و لرزه تب و فراخۀ آن. (منتهی الارب). رعده تأخذ من الحمی و قشعریره. (اقرب الموارد). و رجوع به قفّه و قفّه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رفه
تصویر رفه
رف کوچک، طاقچۀ نزدیک سقف، در علم نجوم مجموعۀ ستاره های پروین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبه
تصویر قبه
بنایی که سقف آن گرد و برآمده باشد
قبۀ خضرا: کنایه از آسمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قفا
تصویر قفا
پشت گردن، پس سر، پس، دنبال، پشت سر
قفا خوردن: پس گردنی خوردن
قفا زدن: پس گردنی زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قفر
تصویر قفر
بیابان بی آب و علف که در آن حیوان وجود نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قصه
تصویر قصه
ماجرایی واقعی یا خیالی، حکایت، داستان، خبر، حدیث، عریضه، بیان احوال
قصه پرداختن: داستان گفتن، قصه گفتن، برای مثال نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویه های غریبانه قصه پردازم (حافظ - ۶۶۶)
قصه گفتن: داستان گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خفه
تصویر خفه
ویژگی کسی که دچار حالت خفگی شده باشد، فاقد هوا یا نور کافی، ویژگی صدای مبهم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفه
تصویر سفه
سبک عقل شدن، نادانی و بی خردی کردن، بدخویی و نابردباری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دفه
تصویر دفه
دفته، آلت فلزی دسته دار شبیه شانه که بافندگان هنگام بافتن پارچه در دست می گیرند و پس از بافتن چند رشته پود با آن لای تارها را می کوبند تا آنچه بافته شده جا به جا و محکم شود، دفتین، بفتری، بف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شفه
تصویر شفه
لب، کنارۀ دهان از بالا و پایین که روی دندان ها را می پوشاند و جزء اندام سخن گویی است، لو
فرهنگ فارسی عمید
قیقهراست. (فهرست مخزن الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(زُ فَ)
لقمه و نواله، هرچه به دست گیری آن را. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به ذیل اقرب الموارد شود
لغت نامه دهخدا
(طَ فَ)
ابن قیس غفاری. صحابی است. یا صواب طخفه به خاء معجمه، یا طغفه به غین معجمه، یا قیس بن طخفه، یا یعیش بن طخفه، یا عبدالله بن طغفه، یا طخفه بن ابی ذر است. (منتهی الارب). یکی از اصطلاحات پرکاربرد در منابع اسلامی، واژه صحابی است. این عنوان به یارانی اطلاق می شود که پیامبر را دیده اند، اسلام آورده اند و مؤمن از دنیا رفته اند. صحابه در شکل گیری اولیه اسلام، پایه ریزی اخلاق اسلامی و تثبیت حکومت اسلامی بسیار مؤثر بودند.
لغت نامه دهخدا
(حِ قَ فَ)
جج حقف. (منتهی الارب). رجوع به حقف شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شفه
تصویر شفه
لب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عفه
تصویر عفه
مانده شیر در پستان، کنده کنده تیر، پوستین بره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غفه
تصویر غفه
پوستین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صفه
تصویر صفه
ایوان، شاه نشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفه
تصویر حفه
نوازش تمام، کرامت تمام، منوال، نورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفه
تصویر سفه
سبکی عقل و نادانی، ناخردمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفه
تصویر تفه
اندک زن خوار و ذلیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خفه
تصویر خفه
فشردگی گلو، خبه، نفس بریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جفه
تصویر جفه
گروه، بیشمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زفه
تصویر زفه
گروه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفه
تصویر رفه
مهربانی کردن، آسان شدن زیست کاه گیاه تر سبزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفه
تصویر دفه
دفته دفتین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آفه
تصویر آفه
آفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زقفه
تصویر زقفه
رباینده، آزمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقه
تصویر فقه
علم بچیزی، علم به احکام شرعیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خفه
تصویر خفه
خپه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صفه
تصویر صفه
ستاوند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فقه
تصویر فقه
نیرنگ، دین شناسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قصه
تصویر قصه
داستان
فرهنگ واژه فارسی سره