- قفه
- کرجی، قایق
معنی قفه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رباینده، آزمند
فاصلۀ زمانی کوتاه، درنگ، ایست، کنایه از نقصان، رکود
گیاه مار زبان
وقفه در فارسی درنگ ایست، رستی (تعطیل)، دمان (فرصت) توقف ایست: (چو یوسف شربتی در دلو خورده چو یونس شربتی در حوت کرده) (گنجینه گنجوی)، توقف درحرفی از کلمه، فراغت فرصت، توقف بین دومقام (ابن العربی) علت وقفه آن است که سالک حقوق مقامی را که از آن بیرون آمده ادا نکرده و هنوز مستحق دخول در مقام بالاتر نیست بنابراین بین دو مقام سر گردان است، تعطیل. یا ایجاد وقفه کردن، تعطیل کردن، یا وقفه حاصل شدن (پیدا شدن)، موقتا تعطیل شدن
Interruption
interrupção
interrupción
przerwanie
прерывание
переривання
onderbreking
Unterbrechung
interruption
interruzione
रुकावट
kesinti
usumbufu
הַפְסָקָה
gangguan
การหยุดชะงัก
مقاطعةٌ
داستان
نیرنگ، دین شناسی
نیرو، توان
چکاد
چیلان
گنجه، دولاب
زندان