جدول جو
جدول جو

معنی رفه

رفه
رف کوچک، طاقچۀ نزدیک سقف، در علم نجوم مجموعۀ ستاره های پروین
تصویری از رفه
تصویر رفه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با رفه

رفه

رفه
کاه. از آن است مثل: اغنی من التفه عن الرفه، التفه: السبع. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کاه. (آنندراج). تبن. کاه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

رفه

رفه
یک بار شیر خوردن. (ناظم الاطباء) ، لقمۀ کامل و کافی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

رفه

رفه
پروین و ثریا که شش ستارۀ کوچک باشد در کوهان ثور. (ناظم الاطباء). پروین را گویند که آن شش ستارۀ کوچک باشد در کوهان ثور و به عربی ثریا خوانند. (آنندراج) (از لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف) (از برهان)
لغت نامه دهخدا

رفه

رفه
یا رِفْه. (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی). فراخ و آسان زندگانی شدن کسی. (آنندراج). فراخ و آسان شدن زندگانی: رفه الرجل رفهاً و رِفهاً و رفوهاً. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بر آب آمدن شتران هرگاه که خواهند. (آنندراج) (المصادر زوزنی) (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) ، سیرآب و علف شدن شتران. (آنندراج) (منتهی الارب). رجوع به رفوه شود
یا رَفْه. مصدر به معنی رفوه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به رفوه و رَفْه شود
لغت نامه دهخدا