- قفاگاه
- پس سر چرم قفاگاه سزاروارکفش (میرخسرو)
معنی قفاگاه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
موضعی که از پس سر که قفا در آن است: پشت چو کیمخت سزای درفش چرم قفا گاه سزاوار کفش
ترکی شوهر دایه
ناگاه، ناگهان
جای چریدن حیوانات علفخوار
جای تفرج گردشگاه جایی که شادمانی آورد جای کشت و گذارمانند باغ و مرغزار و جز آن
جای پناه و محل امن
جای آرام گرفتن و ساکن شدن، منزل، خانه، مسکن
جای چریدن حیوانات علف خوار، علفزار، مرتع، چرازار، چراخوٰار، چراخور، چراجای، چرام، چرامین، سبزه زار، مسارح
مسکن و منزل و خانه و ماوا
جای نهادن قدم، جائی که پای پیامبری یا امامی یا ولیی بانجا رسیده باشد، جاهائی که اثر پائی در سنگ و جز آن پدیدار است دهکده ای در 03 کیلومتری شرق نیشابور به مشهد که جای پای مبارک حضرت امام رضا علیه السلام در آن منقوش است و گنبد و بارگاهی دارد و بهمین جهت قدمگاه معروف شده و محل زیارت شیعیان است
قبرستان
جای کشتن حیوانات
میان، وسط
پشت گیر، دادخواه
پشتیبان
سرین
جای لاف: لاف بسی شد که درین لافگاه برتو جهانی بجوی خاک راه (نظامی لغ)
مفاصا در فارسی تراز شمار
مفادات در فارسی: سر بها گرفتن، آزاد کردن
مفاجا و مفاجات در فارسی: نا گاه تاخت نا گاه شبیخون
جای کشتن
سرین، کفل
جای قبر، قبرستان
اصطبل، آخور، جای اسبان
بی وقت، بی موقع، بی خبر، ناگهان، بی جا
به ناگاه: ناگهان، ناگهانی
به ناگاه: ناگهان، ناگهانی
شلوغ
بی خبر، فوراً، بیکبار، غافل، ناگه
پایگاه، فرود، پستی، قدر، مرتبه
بی خبر، بی موقع، ناگهان، ناگه