جدول جو
جدول جو

معنی قطعات - جستجوی لغت در جدول جو

قطعات
قطعه ها، پاره های چیزی، حصه ها، تکه ها، در علوم ادبی شعری که فقط مصراع های زوج آن هم قافیه باشد، جمع واژۀ قطعه
تصویری از قطعات
تصویر قطعات
فرهنگ فارسی عمید
قطعات
(قَ عَ)
دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 50 هزارگزی شمال باختری الیگودرز و 13 هزارگزی باختر شوسۀ شاه زند به ازنا. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. 83 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و قنات و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
قطعات
جمع قطعه، تکه ها کژارها جمع قطعه. توضیح در عربی بکسر قاف و فتح طاء است
فرهنگ لغت هوشیار
قطعات
((قَ طَ))
جمع قطعه
تصویری از قطعات
تصویر قطعات
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقطعات
تصویر مقطعات
شعرهای کوتاه سبک وزن، قطعه ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قطرات
تصویر قطرات
قطره ها، چکه ها، چک ها، دانه های باران، جمع واژۀ قطره
فرهنگ فارسی عمید
(مُ قَطْ طَ)
پاره های جامۀ نیکو وجامه های کوتاه یا چادرهای نگارین. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جامه های کوتاه یا بردهای دارای نقش ونگار یا شبه جبه و مانند آن از خز. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) ، مقطعات الشعر، شعرهای سبک وزن و اشعار بحر رجز. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). المقطعات من الشعر، شعرهای کوتاه و ارجوزه ها. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) ، (اصطلاح شعر) قطعه ها. در قدیم به جای قطعات گفته می شده است. (صناعات ادبی تألیف همایی از انتشارات دانشکدۀ مکاتبه ای ج 1 ص 125) : هر قصیده که مطلع آن مصرع نباشد اگر چه دراز بود آن را قطعه خوانند و اسم قصیده بر آن اطلاق نکنند و همچنین در رباعی تصریع بیت اول لازم داشته اند تا فرق باشد میان آن و مقطعات دیگر. (المعجم چ دانشگاه ص 419). از قصاید و مقطعات درست ترکیب عذب الفاظ لطیف معانی از دواوین مشهور و اشعار مستحسن در فنون مختلف و انواع متفرق طرفی تمام یادگیرد. (المعجم). و رجوع به قطعه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مقطعات
تصویر مقطعات
جمع مقطعه، ویچست ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قصعات
تصویر قصعات
جمع قصعه، از ریشه پارسی کاسه ها جمع قصعه کاسه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطعان
تصویر قطعان
جمع اقطع، بریده دستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطرات
تصویر قطرات
جمع قطره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطوات
تصویر قطوات
جمع قطاه سنگخواران سنگخوارگان
فرهنگ لغت هوشیار
تاشتیکی بایندگی، بریدگی گسست جدایی دورشدن بریدگی جدایی، یقین بودن حتمی بودن: قطعیت امر محرز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقطعات
تصویر مقطعات
((مُ قَ طَّ))
جامه های کوتاه، شعرهای کوتاه و سبک وزن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
((قَ یِّ))
حتمی بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قطعاً
تصویر قطعاً
((قَ عَ نْ))
مطمئناً، یقیناً. در جمله منفی به معنی ابداً، هرگز و به هیچ وجه آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قطرات
تصویر قطرات
((قَ طَ))
جمع قطره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
Conclusiveness, Finality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
fermeté, finalité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
contundência, finalidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
ketegasan, finalitas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
kesinlik, nihayet
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
決定的 , 最終性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
确定性 , 终结
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
חד משמעיות , סופיות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
확정성 , 최종성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
beslistheid, finaliteit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
निर्णायकता , अंतिमता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
определенность , окончательность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
decisività, finalità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
contundencia, finalización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
рішучість , остаточність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
stanowczość, ostateczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
Bestimmtheit, Endgültigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قطعیت
تصویر قطعیت
uthibitisho, mwisho
دیکشنری فارسی به سواحیلی