جدول جو
جدول جو

معنی قطعاً

قطعاً((قَ عَ نْ))
مطمئناً، یقیناً. در جمله منفی به معنی ابداً، هرگز و به هیچ وجه آید
تصویری از قطعاً
تصویر قطعاً
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قطعاً

قطعاً

قطعاً
جزماً. (اقرب الموارد). یقیناً: الامر واقع قطعاً، منصوب است بنابر آنکه مصدر باشد به معنی اجزم به و قیل علی الحال ای مقطوعاً بوقوعه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

قطعات

قطعات
قطعه ها، پاره های چیزی، حصه ها، تکه ها، در علوم ادبی شعری که فقط مصراع های زوج آن هم قافیه باشد، جمعِ واژۀ قطعه
قطعات
فرهنگ فارسی عمید

قطعات

قطعات
جمع قطعه، تکه ها کژارها جمع قطعه. توضیح در عربی بکسر قاف و فتح طاء است
فرهنگ لغت هوشیار

قطعان

قطعان
جَمعِ واژۀ قطیع، و آن شاخی است که از آن تیر سازند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قطیع شود، جَمعِ واژۀ اقطع، به معنی مردان دست بریده. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

قطعات

قطعات
دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 50 هزارگزی شمال باختری الیگودرز و 13 هزارگزی باختر شوسۀ شاه زند به ازنا. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. 83 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و قنات و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

قطعاء

قطعاء
جَمعِ واژۀ قطیع: به معنی شبیه و همتا. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قطیع شود
لغت نامه دهخدا