جدول جو
جدول جو

معنی مقطعات

مقطعات((مُ قَ طَّ))
جامه های کوتاه، شعرهای کوتاه و سبک وزن
تصویری از مقطعات
تصویر مقطعات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مقطعات

مقطعات

مقطعات
پاره های جامۀ نیکو وجامه های کوتاه یا چادرهای نگارین. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جامه های کوتاه یا بردهای دارای نقش ونگار یا شبه جبه و مانند آن از خز. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) ، مقطعات الشعر، شعرهای سبک وزن و اشعار بحر رجز. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). المقطعات من الشعر، شعرهای کوتاه و ارجوزه ها. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) ، (اصطلاح شعر) قطعه ها. در قدیم به جای قطعات گفته می شده است. (صناعات ادبی تألیف همایی از انتشارات دانشکدۀ مکاتبه ای ج 1 ص 125) : هر قصیده که مطلع آن مصرع نباشد اگر چه دراز بود آن را قطعه خوانند و اسم قصیده بر آن اطلاق نکنند و همچنین در رباعی تصریع بیت اول لازم داشته اند تا فرق باشد میان آن و مقطعات دیگر. (المعجم چ دانشگاه ص 419). از قصاید و مقطعات درست ترکیب عذب الفاظ لطیف معانی از دواوین مشهور و اشعار مستحسن در فنون مختلف و انواع متفرق طرفی تمام یادگیرد. (المعجم). و رجوع به قطعه شود
لغت نامه دهخدا

مقطوعات

مقطوعات
جَمعِ واژۀ مقطوعه. رجوع به مقطوعه شود، جأت الخیل مقطوعات، آمدند سواران شتابان از پی یگدیگر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

مقلعات

مقلعات
کشتیهای بابادبان. (منتهی الارب) (آنندراج). جَمعِ واژۀ مقلعه. (ناظم الاطباء). و رجوع به مقلعه شود
لغت نامه دهخدا

مقاطعات

مقاطعات
جَمعِ واژۀ مقاطعه. مالیاتهایی که مقدار آنها بطور مقطوع و بدون رسیدگی به میزان حقیقی آنها تعیین شده باشد: بعد از آن در باب امر خراج از مساحتها با ضمانات و مقاطعات عدول کردند. (تاریخ قم ص 190). و رجوع به مقاطعه شود
لغت نامه دهخدا

قطعات

قطعات
قطعه ها، پاره های چیزی، حصه ها، تکه ها، در علوم ادبی شعری که فقط مصراع های زوج آن هم قافیه باشد، جمعِ واژۀ قطعه
قطعات
فرهنگ فارسی عمید

قطعات

قطعات
جمع قطعه، تکه ها کژارها جمع قطعه. توضیح در عربی بکسر قاف و فتح طاء است
فرهنگ لغت هوشیار