جدول جو
جدول جو

معنی قطع - جستجوی لغت در جدول جو

قطع
بریدن
تصویری از قطع
تصویر قطع
فرهنگ واژه فارسی سره
قطع
برش، قطع، کات (Cut) در هنگام فیلمبرداری به فرمانی از سوی کارگردان یا افراد مرتبط برای قطع کار دوربین صدا و بازی معمولا پس از برداشت کامل نما یا عدم رضایت کارگردان از نماهای فیلمبرداری شده گفته می شود،
کات در تدوین فیلم به معنی انتقال از نمایی به نمای دیگر برای اندازه سازی نما به لحاظ زمانی مکانی و حرکتی که با بریدن (Cutting) بخشهایی از نگاتیوهای برداشت شده و چسباندن (Joining) آنها به هم حاصل میشود.
تغییر ناگهانی از نمایی به نمای دیگر و عمل برش زدن فیلم در روی میز تدوین،
، کات به عنوان یکی از ابزارهای اصلی در دست کارگردان و تدوین گر، نقش بسیار مهمی در روایت داستان و خلق احساسات مختلف در مخاطب دارد.
تصویری از قطع
تصویر قطع
فرهنگ واژه فارسی سره
قطع
بریدن، جدا کردن، متوقف شدن، قطع شده، اندازۀ طول و عرض، در علوم ادبی در علم عروض اسقاط یک حرف از آخر و تد مجموع چنان که از مستفعلن مستفعل باقی بماند و مفعولن به جایش بگذارند، پیمودن، طی کردن
قطع کردن: بریدن، جدا کردن چیزی از چیز دیگر
تصویری از قطع
تصویر قطع
فرهنگ فارسی عمید
قطع
بریدن و جدا کردن، قطعه
تصویری از قطع
تصویر قطع
فرهنگ لغت هوشیار
قطع
((قَ))
بریدن، جدا کردن
تصویری از قطع
تصویر قطع
فرهنگ فارسی معین
قطع
برش، پاره، اندازه طول و عرض چیزی، جزم، یقین
تصویری از قطع
تصویر قطع
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قطعی
تصویر قطعی
سد در سد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قطعه
تصویر قطعه
تکه، بخش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
بی گمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
به طور جزم و یقین، حتماً، حتم، شیرین، یقیناً، به یقین، حقاً، هر آینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قطعی
تصویر قطعی
تاشت تاشتیک آوریک (یقینی) یقینی: اجرای این امر قطعی است
فرهنگ لغت هوشیار
باقیمانده دست بریده، جای برش، پاره از چیزی، تکه، دو دانه، عدد پاره چیزی، حصه، غالب شعری که قافیه را در مصراع اول بیت اول آن رعایت نکنند در آن از یک مضمون بحث کنند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قطیع بمعنی شبیه و همنوع، بی بروبرگرد بی گمان، هرگز به هیچ روی درفارسی به گونه دوپهلو به کارمی رود یقینا مطمئنا: در صورت کوشش قطعا به مقصود خواهد رسید. توضیح در جمله منفی به معنی ابدا هرگز و به هیچوجه آید: ... قدید کرده اند در تمام سال قطعا تغییری بدان راه نیافته نه از جهت طعم و از بوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطعی
تصویر قطعی
((قَ))
حتمی، یقینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قطعه
تصویر قطعه
((قِ عِ))
پاره ای از هر چیز، حصه و بهره و قسمت، چند بیت هم وزن و هم قافیه است که قافیه را در مصراع اول بیت آن رعایت نکنند و در آن از یک مضمون بحث کنند، تکه ای از موسیقی که از چند جمله تشکیل می شود که هر یک از آن ها دارا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قطعه
تصویر قطعه
پارۀ چیزی، حصه، تکه، در علوم ادبی شعری که فقط مصراع های زوج آن هم قافیه باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قطعی
تصویر قطعی
Decisive, Definitive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
Decidedly, Definitely, Surely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
decisivo, definitivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
decididamente, definitivamente, seguramente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
решающий , окончательный
دیکشنری فارسی به روسی
entscheidend, endgültig
دیکشنری فارسی به آلمانی
entschieden, definitiv, sicher
دیکشنری فارسی به آلمانی
decydujący, ostateczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
zdecydowanie, z pewnością
دیکشنری فارسی به لهستانی
решительно , определенно , конечно
دیکشنری فارسی به روسی
рішуче , визначено , напевно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
вирішальний , остаточний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
decididamente, definitivamente, seguramente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
de manière décidée, définitivement, sûrement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
décisif, définitif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
decisamente, definitivamente, sicuramente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
beslissend, definitief
دیکشنری فارسی به هلندی