جدول جو
جدول جو

معنی قساطیس - جستجوی لغت در جدول جو

قساطیس
(قَ)
جمع واژۀ قسطاس. رجوع به قسطاس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اساطیر
تصویر اساطیر
اسطوره ها، قصه ها و حکایت های بازمانده از دوران باستان دربارۀ خدایان، قهرمانان، جمع واژۀ اسطوره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاسطین
تصویر قاسطین
طرفداران معاویه در مقابل علی بن ابی طالب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اساطین
تصویر اساطین
اسطوانه ها، استوانه ها، جمع واژۀ اسطوانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قناطیر
تصویر قناطیر
قنطره ها، پل ها، سازه هایی بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن، جمع واژۀ قنطره
فرهنگ فارسی عمید
به معنی کبر است. رجوع به قبار و قبارس شود
لغت نامه دهخدا
(قُ)
جمع واژۀ قدموس. (منتهی الارب) (آنندراج). شتران بزرگ. (آنندراج). رجوع به قدموس شود
لغت نامه دهخدا
کرویا است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(طُ)
طماطم. گوجه فرنگی. (دزی ج 2 ص 59)
لغت نامه دهخدا
نیل. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ اسطار و اسطاره و اسطیر و اسطیره و اسطور و اسطوره. سیوطی در المزهر گوید: اساطیر، جمعی باشد بی واحد. ابوعبیده گوید واحد آن اسطاره است و بعضی دیگر بر آنند که جمع سطر اسطار باشد و جمع اسطار اساطیر. سخنهای پریشان. بیهوده ها. افسانه ها. (از منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ اسطول، بمعنی دسته ای از کشتی: و لهذا الملک (الملک غلیام) بمدینه مسینه المذکوره دارصنعه (البحر) تحتوی من الأساطیل علی ما لایحصی عدد مراکبه. (رحلۀ ابن جبیر)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ اسطوانه، بمعنی ستون. (غیاث اللغات) (کنز اللغات).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
بابونۀ صحرائی
لغت نامه دهخدا
قراطیا و قراصیا به سریانی و یونانی خرنوب شامی است. (فهرست مخزن الادویه). محرف قراصیا است. رجوع به قراصیا و قراسیا شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قرطاس. (منتهی الأرب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
نام کتابی از افلاطون. (عیون الانباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قسطال. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به قسطال شود، جمع واژۀ قسطول. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به قسطول شود
لغت نامه دهخدا
قرطم است. (فهرست مخزن الادویه). قساطونوس
لغت نامه دهخدا
تصویری از قسیطوس
تصویر قسیطوس
جمع قسیس، ازسریانی کشیشان یونانی زنگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاسطین
تصویر قاسطین
جمع قاسط، ستمکاران
فرهنگ لغت هوشیار
از پارسی استوانه ها، ستون ها جمع اسطوانه. ستونها رکن ها ارکان، بزرگان برجستگان: ازاساطین عصر خویش بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساطیر
تصویر اساطیر
قصه های دروغ، افسانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پساپیس
تصویر پساپیس
عقب و جلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قباریس
تصویر قباریس
لاتینی تازی گشته کبر از گیاهان کبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قناطیر
تصویر قناطیر
جمع قنطار، بنگرید به قنطار جمع قنطار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدامیس
تصویر قدامیس
جمع قدموس، شتران بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرابیس
تصویر قرابیس
جمع قربوس، کوهه زین ها
فرهنگ لغت هوشیار
سنگ آهنربا که به آن هند چمک گویند، ماخوذ از یونانی مغناطیس و سنگ آهنربا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قراطیس
تصویر قراطیس
جمع قرطاس، رخنه ها، کاغذها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوامیس
تصویر قوامیس
سختی ها پتیارها (بلاها)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قناطیر
تصویر قناطیر
((قَ))
جمع قنطار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اساطیر
تصویر اساطیر
جمع اسطوره، افسانه ها، افسانه های باستان درباره خدایان و پهلوانان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اساطین
تصویر اساطین
جمع اسطوانه، ستون ها، ارکان، مجازاً بزرگان، برجستگان
فرهنگ فارسی معین
اپیزودیک، افزونگی
دیکشنری اردو به فارسی