- قدی
- در تازی نیامده سرا پا نادرست نویسی غدی پارسی است یکدندگی خود خواهی تمام قد: تصویر قدی ناصر الدین شاه بردیوار نصب بود. تکبر غرور، یکدندگی
معنی قدی - جستجوی لغت در جدول جو
- قدی ((ق دّ))
- تمام قد
- قدی ((قُ د ُِ))
- یکدندگی، خودرایی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دیرین
پیشین، دیرین، دیرینه، قدیمی
پاک و منزه، بسیار پارسا و مؤمن
از نام ها و صفات باری تعالی، دارای قدرت، توانا
روش، رسم، عادت
دیرینه، پیشین و سابق، پیر و سالدیده
پاک و منزه
دارای قدرت
فریز نمکسود گوشت کفانیده و به درازا بریده، جامه کهنه گوشت کفانیده پاره کرده یا بدرازا بریده خشک کرده. توضیح در بعض دیه های ایران و ترکستان و افغانستان مرسوم است که تیرماه و دی ماه گوسفندان پرواری بکشند و در زمستان در وقت باریدن برف و باران از گوشت آنها خورشهای مخصوص سازند
شوربا شله
گوشت خشک کردۀ گاو، گوسفند یا ماهی به هر طریق که خشک کنند و نگه دارند
کهن، باستانی، کهنه، پارینه، دیرین، دیرینه
پیشترها
روزگار پیشین، دیرباز
مؤنث واژۀ قدیم، پیشین، دیرین، دیرینه، قدیمی
مؤنث واژۀ قدیس، پاک و منزه، بسیار پارسا و مؤمن
کهنه روش
در تازی نیامده (افزونی یاء بر قدیم درست نیست) (با یاء مصدری و بمعنی مصدری استعمال آن صحیح است) باستانی کهنه دیرینه کهن، سالدیده پیر. توضیح کلمه قدیمی... و امثال آن اگر با یاء مصدری و بمعنی مصدری استعمال شود صحیح است مانند قدیمی بودن کتاب دلیل اهمیت آنست اما اگر با یاء الحاق و بمعنی وصف مطلق بکار رود مثل کتاب قدیمی - بمعنی کتاب کهنه - غلط است و بجای آن قدیم باید نوشته شود دوست قدیم کتاب قدیم
مونث قدیم جمع قدیمات قدائم. مونث قدیم، جمع قدیمات قدائم
از روزگار پیشین قدیما
از روزگار سابق از زمان پیشین
اور (گویش گیلکی) آن زمان ها
سرباز قدیمی، کهنه کار
روزگار پیشین از دیر باز روزگار پیش روزگار پیشین. از قدیم الایام. از دیر باز: وآن جایی است که از قدیم الایام اسلام همیشه میمون و مبارک و قبله دعوات و حاجات خلایق بوده
قطیفه بنگرید به قطیفه