جدول جو
جدول جو

معنی قدی - جستجوی لغت در جدول جو

قدی
در تازی نیامده سرا پا نادرست نویسی غدی پارسی است یکدندگی خود خواهی تمام قد: تصویر قدی ناصر الدین شاه بردیوار نصب بود. تکبر غرور، یکدندگی
فرهنگ لغت هوشیار
قدی
((ق دّ))
تمام قد
تصویری از قدی
تصویر قدی
فرهنگ فارسی معین
قدی
((قُ د ُِ))
یکدندگی، خودرایی
تصویری از قدی
تصویر قدی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قدیم
تصویر قدیم
دیرین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدیس
تصویر قدیس
(پسرانه)
مؤمن، پرهیزکار و پاکدامن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
(پسرانه)
توانا، قادر، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قدیم
تصویر قدیم
پیشین، دیرین، دیرینه، قدیمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدیس
تصویر قدیس
پاک و منزه، بسیار پارسا و مؤمن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
از نام ها و صفات باری تعالی، دارای قدرت، توانا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدیه
تصویر قدیه
روش، رسم، عادت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیم
تصویر قدیم
دیرینه، پیشین و سابق، پیر و سالدیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیس
تصویر قدیس
پاک و منزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
دارای قدرت
فرهنگ لغت هوشیار
فریز نمکسود گوشت کفانیده و به درازا بریده، جامه کهنه گوشت کفانیده پاره کرده یا بدرازا بریده خشک کرده. توضیح در بعض دیه های ایران و ترکستان و افغانستان مرسوم است که تیرماه و دی ماه گوسفندان پرواری بکشند و در زمستان در وقت باریدن برف و باران از گوشت آنها خورشهای مخصوص سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیح
تصویر قدیح
شوربا شله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیم
تصویر قدیم
((قَ))
دیرینه، پیشین، جمع قدماء
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدیس
تصویر قدیس
((ق دُِ))
پاک، منزه، مؤمن، پارسا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
((قَ))
توانا، یکی از نام های خداوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدید
تصویر قدید
((قَ))
گوشت خشک کرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدید
تصویر قدید
گوشت خشک کردۀ گاو، گوسفند یا ماهی به هر طریق که خشک کنند و نگه دارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدیمی
تصویر قدیمی
کهن، باستانی، کهنه، پارینه، دیرین، دیرینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدیم الایام
تصویر قدیم الایام
پیشترها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدیسه
تصویر قدیسه
(دخترانه)
مؤنث قدیس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قدیم الایام
تصویر قدیم الایام
روزگار پیشین، دیرباز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدیمه
تصویر قدیمه
مؤنث واژۀ قدیم، پیشین، دیرین، دیرینه، قدیمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدیسه
تصویر قدیسه
مؤنث واژۀ قدیس، پاک و منزه، بسیار پارسا و مؤمن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدیمی مسلک
تصویر قدیمی مسلک
کهنه روش
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده (افزونی یاء بر قدیم درست نیست) (با یاء مصدری و بمعنی مصدری استعمال آن صحیح است) باستانی کهنه دیرینه کهن، سالدیده پیر. توضیح کلمه قدیمی... و امثال آن اگر با یاء مصدری و بمعنی مصدری استعمال شود صحیح است مانند قدیمی بودن کتاب دلیل اهمیت آنست اما اگر با یاء الحاق و بمعنی وصف مطلق بکار رود مثل کتاب قدیمی - بمعنی کتاب کهنه - غلط است و بجای آن قدیم باید نوشته شود دوست قدیم کتاب قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیمه
تصویر قدیمه
مونث قدیم جمع قدیمات قدائم. مونث قدیم، جمع قدیمات قدائم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیمانه
تصویر قدیمانه
از روزگار پیشین قدیما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیما
تصویر قدیما
از روزگار سابق از زمان پیشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیم قدیم ها
تصویر قدیم قدیم ها
اور (گویش گیلکی) آن زمان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیم سرباز
تصویر قدیم سرباز
سرباز قدیمی، کهنه کار
فرهنگ لغت هوشیار
روزگار پیشین از دیر باز روزگار پیش روزگار پیشین. از قدیم الایام. از دیر باز: وآن جایی است که از قدیم الایام اسلام همیشه میمون و مبارک و قبله دعوات و حاجات خلایق بوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیفه
تصویر قدیفه
قطیفه بنگرید به قطیفه
فرهنگ لغت هوشیار