جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قدی

قدی

قدی
در تازی نیامده سرا پا نادرست نویسی غدی پارسی است یکدندگی خود خواهی تمام قد: تصویر قدی ناصر الدین شاه بردیوار نصب بود. تکبر غرور، یکدندگی
فرهنگ لغت هوشیار

قدی

قدی
اندازه. (منتهی الارب) (آنندراج). گویند: هذا قدی رمح، ای قدره. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

قدی

قدی
نسبت است به قد. به اندازۀ قامت آدمی. به بالای آدمی: آیینۀ قدی. شمع قدی
لغت نامه دهخدا

قدی

قدی
خوشمزه: طعام قدی، طعام خوش مزه. (منتهی الارب). رجوع به قَد شود
لغت نامه دهخدا

قدی

قدی
قَداوَه. خوشبوی و خوشمزه گردیدن گوشت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا