- قدمه
- سریانی تازی گشته از قودمت پیش پیشی، دلیری سریانی تازی گشته قدمت در فارسی کهوانی پیشینگی دیرینگی
معنی قدمه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیشکش، پیشباج (مالیات قبل از موعد)، پیشداد آنچه پیشکشی به کشاورز داده می شود، پیشکش کردن، پیشکش هدیه، مالیاتی که قبل از موعد پرداخت مطالبه کنند (ایلخانان مغول)، آنچه برزگر از پش گیرد مبلغ معینی که بعنوان مساعده سال بزارع میدهد و هنگام برداشت پس میگیرد، جمع تقادم
![تصویری از تقدمه](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/8/5/amd-0038559.jpg)
پیش افتادن، درپیش شدن، پیشی کردن، پیشکش کردن، پیشکش، پیشکشی، هدیه
تقدمۀ معرفت: در پزشکی پیش بینی طبیب از عاقبت مرض
تقدمۀ معرفت: در پزشکی پیش بینی طبیب از عاقبت مرض
پیشاپیش، جلوتر، از پیش، اول از هر چیزی و جز پیشین و نخستین از هر چیزی
![تصویری از تقدمه](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/9/7/mon-0009765.jpg)
((تَ دِ مِ))
فرهنگ فارسی معین
پیشکش کردن، پیشکش، مبلغ معینی که به عنوان مساعده و برحسب قرار معین مالک در آغاز مال به زارع می دهد و هنگام برداشت پس می گیرد
![تصویری از مقدمه](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/3/2/0/mon-0032062.jpg)
![تصویری از مقدمه](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/0/4/3/amd-0004326.jpg)
اول چیزی، طلیعه، مطلبی که پیش از مطلب اصلی گفته شود برای فهم مطالب دیگر، آنچه در ابتدای کتاب نوشته می شود
![تصویری از قیمه](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/1/8/amd-0021899.jpg)
خورشی که از گوشت ریزکرده، لپه، پیاز داغ، سیب زمینی سرخ کرده و رب تهیه می شود، گوشت خردکرده
قیمه کردن: کنایه از ریز کردن، ریزریز کردن گوشت و مانند آن
قیمه کردن: کنایه از ریز کردن، ریزریز کردن گوشت و مانند آن
![تصویری از قلمه](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/4/1/amd-0024156.jpg)
قلم مانند، در کشاورزی قسمتی از شاخۀ درخت که آن را به شکل قلم می برند و در شرایطی نگه می دارند تا ریشه داده و سبز شود
قلمه زدن: ( در کشاورزی، بریدن قلمه، کاشتن قلمه
قلمه زدن: ( در کشاورزی، بریدن قلمه، کاشتن قلمه
![تصویری از صدمه](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/5/6/amd-0035672.jpg)
آسیب، آزار، راندن و دفع کردن، کوبیدن دو چیز به هم، مصیبت
صدمه خوردن: آسیب دیدن، آزار دیدن
صدمه دیدن: آسیب دیدن، آزار دیدن، صدمه خوردن
صدمه کشیدن: رنج و آزار کشیدن، تحمل مشقت کردن
صدمه زدن: آسیب زدن، آزار رساندن
صدمه خوردن: آسیب دیدن، آزار دیدن
صدمه دیدن: آسیب دیدن، آزار دیدن، صدمه خوردن
صدمه کشیدن: رنج و آزار کشیدن، تحمل مشقت کردن
صدمه زدن: آسیب زدن، آزار رساندن
![تصویری از خدمه](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/8/7/amd-0038706.jpg)
خادم، مجموع کارکنان یک وسیله، مکان یا ماشین مثلاً خدمۀ مسجد، خدمۀ هواپیما، خدمۀ هتل
مونث قادم و پیشپالان، پر دراز مونث قادم، مقدم پالان، پر دراز بال مرغ، جمع قوادم و قدامی
پارسی است غامه از گل های خاتمکاری ترکی دشنه گرجی، جمع قائم، پایا ها
نادرست نویسی غدومه مادر دخت از گیاهان گیاهی است از تیره صلیبیان که علفی است و دارای گلهای کوچک و زرد رنگ می باشد و معمولا در کنار جاده ها روییده می شود. در این گیاه اسانس گوگردداری وجود دارد. دانه های آن به عنوان ضد اسکوربوت و مدور و خلط آور بصورت شربت یا دم کرده مصرر میشود و بیشتر در موارد گرفتگی صدا و بیماریهای حنجره و غیره به کار می رود. میوه این گیاه خورجین است قدومه شیرازی اروسمین اروسم بلغ الرنیس فجل الجمال تودری توذری توذریج سماره مار درخت قصیصه درینه اسحار بزرالهوه بزرخمخم جفنج اشجاره اریسیمن. یا قدومه بدل. قدومه کوهی. یا قدومه شهری. گونه ای قدومه که در ایران و بین النهرین می روید و دارای برگهای باریکی است که از کرک پوشیده شده و گلهایش خوشه یی کوچک و میوه اش خورجینک محتوی دو دانه است. دانه های آن قهوه یی روشن است و مانند قدومه شیرازی مصرف می شود الوسن صحرایی یا قدومه شیرازی. قدومه. یا قدومه کوهی. گونه ای قدومه که دارای برگهای کامل و ضخیم است و گلهایش برنگ مختلف دیده می شوند و دارای گل آذین خوشه یی است. این گیاه در نواحی کوهستانی اروپا و آسیا می روید و بیشتر به عنوان یک گیاه زینتی در باغچه ها کشت می شود قدومه بدل حرفه مر شمر مره
جمع قدیم. یا قدماء خمسه. در میان فلاسفه یونان کسانی بودند که قایل به پنج مبدا قدیم برای عالم وجود بودند: باری تعالی نفس هیولی دهر و خلا و بتعبیر دیگر: باری تعالی نفس کلیه هیولای اولی مکان و زمان مطلق
مونث قدع و شرمگین: زن گبه کوتاه (گبه جبه تازی گشته) مونث قدع و شرمگین: زن
قدرت در فارسی اژ زور توی چمک خود ز ازل ز عون تو دست مراست این چمک تروک (گویش مازندرانی) دسلات (گویش مهابادی)
سخت دشوار، نابودی، خشکسال، کار بی اندیشه بی باک دنبال درد سر: مرد