جدول جو
جدول جو

معنی قدرت - جستجوی لغت در جدول جو

قدرت
توانایی، توان، نیرو
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
فرهنگ واژه فارسی سره
قدرت
توانستن، توانایی داشتن، توانایی انجام دادن کاری یا ترک آن، توانایی، نیرو، سلطه، نفوذ فرمان
قدرت داشتن: نیرو و توانایی داشتن
قدرت کردن: قدرت و توانایی نشان دادن
قدرت نمودن: قدرت و توانایی نشان دادن، قدرت کردن
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
فرهنگ فارسی عمید
قدرت
توانستن، توانائی داشتن
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
فرهنگ لغت هوشیار
قدرت
((قُ رَ))
توانایی داشتن، توانستن
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
فرهنگ فارسی معین
قدرت
Power, Authority, Forcefulness, Formidability, Strength, Vigor
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قدرت
autoridade, força, formidabilidade, poder, vigor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
قدرت
власть , решимость , грозность , сила
دیکشنری فارسی به روسی
قدرت
Autorität, Durchsetzungsvermögen, Formidabilität, Macht, Stärke, Kraft
دیکشنری فارسی به آلمانی
قدرت
władza, stanowczość, formidabilność, moc, siła, wigor
دیکشنری فارسی به لهستانی
قدرت
влада , рішучість , грізність , сила
دیکشنری فارسی به اوکراینی
قدرت
autoridad, fuerza, formidable, poder, vigor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قدرت
autorité, force, formidable, pouvoir, vigueur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قدرت
autorità, forza, formidabilità, potere, vigore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
قدرت
autoriteit, krachtigheid, formidabiliteit, kracht
دیکشنری فارسی به هلندی
قدرت
अधिकार , दृढ़ता , प्रबलता , शक्ति , ताकत
دیکشنری فارسی به هندی
قدرت
otoritas, kekuatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
قدرت
سلطةٌ , قوّةٌ , قدرةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
قدرت
권위 , 강력함 , 힘 , 활력
دیکشنری فارسی به کره ای
قدرت
סמכות , עוז , כוח , כוח , כֹּחַ , חוֹזֶק
دیکشنری فارسی به عبری
قدرت
权威 , 强度 , 强大 , 力量 , 活力
دیکشنری فارسی به چینی
قدرت
権威 , 力強さ , 威厳 , 力 , 強さ , 活力
دیکشنری فارسی به ژاپنی
قدرت
yetki, gücüllük, korkutuculuk, güç
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
قدرت
mamlaka, nguvu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
قدرت
อำนาจ , ความมุ่งมั่น , ความน่ากลัว , พลัง , ความแข็งแรง , พละกำลัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
قدرت
ক্ষমতা , দৃঢ়তা , শক্তি , শক্তি , শক্তি
دیکشنری فارسی به بنگالی
قدرت
اختیار , طاقت , طاقت
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقدرت
تصویر مقدرت
توانایی داشتن، قدرت، توانایی، نیرو، توانگری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقدرت
تصویر مقدرت
توانگر بودن، توانایی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقدرت
تصویر مقدرت
((مَ دِ رَ))
قدرت، توانایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدمت
تصویر قدمت
پیشینه، دیرینگی، دیرینه، کهنگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدری
تصویر قدری
اندکی، کمی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قورت
تصویر قورت
عمل فرو بردن مواد غذایی از حلق، آن مقدار مایعات که با یک بار فرو بردن نوشیده شود، جرعه، قلپ مثلاً یک قورت آب خوردم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدمت
تصویر قدمت
پیشی، دیرینگی، سابقه در امری، در فلسفه قدم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قارت
تصویر قارت
دله هر چه خور، خونمرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدمت
تصویر قدمت
کهنگی و دیرینگی
فرهنگ لغت هوشیار