جدول جو
جدول جو

معنی قد - جستجوی لغت در جدول جو

قد
بلندی اندام، قامت، بالا، برز، کنایه از اندازه، درازا
قد کشیدن: بلندقد شدن، نمو کردن، رشد کردن
قد علم کردن: قد برافراشتن
تصویری از قد
تصویر قد
فرهنگ فارسی عمید
قد
لجوج، خودرای
تصویری از قد
تصویر قد
فرهنگ فارسی عمید
قد
(قَ)
و این مختص است به فعل متصرف خبری مثبت و مجرد از جازم و ناصب و حرف تنفیس و دارای شش معنی است: 1- توقع، چون قد یقدم الغائب و این برای کسی گفته میشود که در انتظار قدوم غائب است. 2- تقریب ماضی به حال، چون قد قام زید. 3- تحقیق، چون قد افلح من زکیها. 4- نفی، چون قد کنت فی خبر فتعرفه بنصب تعرف. 5- تقلیل، چون قد یصدق الکذوب. 6- تکثیر، چون قد اترک القرن مصفراً انامله. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
قد
(قُدد)
ماهی است دریائی. (منتهی الارب) (آنندراج). نوعی ماهی معروف به بکلاء که در اقیانوس اطلس و دریای بالتیک زندگی میکند. تازۀ آن سبزه خاکستری رنگ است و دارای شکمی سفید و تابناک میباشد. آن را صید کرده و نمک سود ساخته و کباب میکنند، از کبد آن روغن ماهی معروف میسازند. مهمترین نقاط صید این نوع ماهی آبهای نیوفنلاند و ایسلند و دریای شمال و خلیج بسکای است. (از الموسوعهالعربیه)
لغت نامه دهخدا
قد
(قِدد)
ظرفی است چرمین. (منتهی الارب) (آنندراج). گویند: ما له قد و لاقحف ٌ، ای اناء من جلد و اناء من خشب. (منتهی الارب) ، تازیانه، دوال از پوست ناپیراسته. ج، اقدّ. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
قد
دو نیمه کردن چیزی بدرازی، قامت، بالا
تصویری از قد
تصویر قد
فرهنگ لغت هوشیار
قد
((قَ دّ))
اندازه، قامت، بالا، برز، نیم قد بزرگ و کوچک
تصویری از قد
تصویر قد
فرهنگ فارسی معین
قد
((قُ دّ))
یکدنده، کله شق، سرسخت
تصویری از قد
تصویر قد
فرهنگ فارسی معین
قد
پوست بزغاله
تصویری از قد
تصویر قد
فرهنگ فارسی معین
قد
درازا
تصویری از قد
تصویر قد
فرهنگ واژه فارسی سره
قد
اندام، بالا، قامت، هیکل، اندازه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
قد
قامت، ارتفاع
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قدسی
تصویر قدسی
(دخترانه)
مقدس، فرشته، بهشتی، روحانی، ملکوتی، قدس (عربی + ی (فارسی)، منسوب به قدس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قدم خیر
تصویر قدم خیر
(دخترانه)
آنکه دارای قدم مبارک است، خوش قدم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قدیسه
تصویر قدیسه
(دخترانه)
مؤنث قدیس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قدیس
تصویر قدیس
(پسرانه)
مؤمن، پرهیزکار و پاکدامن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
(پسرانه)
توانا، قادر، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قدسیه
تصویر قدسیه
(دخترانه)
قدسی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قدرت طلب
تصویر قدرت طلب
فزون خواه، جاه پرست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قد علم کردن
تصویر قد علم کردن
سر برافراشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدح
تصویر قدح
سبو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدر
تصویر قدر
اندازه، ارج، گونه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدرت
تصویر قدرت
توانایی، توان، نیرو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدرت بالقوه
تصویر قدرت بالقوه
توان نهفته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدرتمند
تصویر قدرتمند
نیرومند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدردان
تصویر قدردان
سپاسدار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
سپاسداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدرشناس
تصویر قدرشناس
ارزشناس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدری
تصویر قدری
اندکی، کمی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدما
تصویر قدما
پیشینیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدمت
تصویر قدمت
پیشینه، دیرینگی، دیرینه، کهنگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدیم
تصویر قدیم
دیرین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدیم الایام
تصویر قدیم الایام
پیشترها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدیمی
تصویر قدیمی
کهن، باستانی، کهنه، پارینه، دیرین، دیرینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدم دوم
تصویر قدم دوم
گام دوم
فرهنگ واژه فارسی سره