معنی قدم دوم - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با قدم دوم
قدم دوز
- قدم دوز
- گام دوز میخکوب کننده، پایدار آنکه قدم را بچیزی بدوزد، ثابت پایدار
فرهنگ لغت هوشیار
قدم دوز
- قدم دوز
- آنکه قدم را به چیزی دوزد، ثابت و پایدار. (آنندراج) :
خار قدم دوز به پیرامنم
سوزن عیسی شده در دامنم.
امیر خسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا