- قتود (قُ)
جمع واژۀ قتاد. (منتهی الارب) ، جمع واژۀ قتد. چوب پالان. (آنندراج) (منتهی الارب)
معنی قتود - جستجوی لغت در جدول جو
- قتود
جمع قتد، چوب های پالان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قدها، بلندی اندام ها، قامت ها، بالاها، کنایه از اندازه ها، درازاها، جمع واژۀ قد
قیدها، زندان ها، بندها، یادداشت ها، ذکرها، افسارها، ریسمانها یا چیز دیگر که به پای انسان یا چهارپایان می بستند، جمع واژۀ قید
(قِ وَل ل)
لغت نامه دهخدا
برجای ماندۀ سست. (منتهی الارب) (آنندراج). العی ﱡ المسترخی. (اقرب الموارد) ، فروهشته اندام. (منتهی الارب) (آنندراج)
(ذَ نَ)
لغت نامه دهخدا
بلند گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). قتم الغبار قتوماً، بلند گردید (غبار) . (منتهی الارب)
(ذَ)
لغت نامه دهخدا
خشک شدن و رفتن تری. (منتهی الارب) (آنندراج). خشک شدن و رفتن تری مشک. (آنندراج) : قتن المسک قتونا، خشک شد و رفت تری آن. (منتهی الارب)
ترکی ک ارده کبیده نوعی حلواست: پالوده برنگ اطلسی معروفست قاورد بقطنی و نمد موصوفست
