معنی قیود - فرهنگ فارسی عمید
معنی قیود
- قیود
- قیدها، زندان ها، بندها، یادداشت ها، ذکرها، افسارها، ریسمانها یا چیز دیگر که به پای انسان یا چهارپایان می بستند، جمع واژۀ قید
تصویر قیود
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قیود
قیود
- قیود
- جَمعِ واژۀ قید. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (متن اللغه) (شرح قاموس). رجوع به قید شود
لغت نامه دهخدا