- قت
- اسپست (یونجه) از گیاهان، دروغ بریدن، کم کردن، آمادن آماده کردن، پی کسی رفتن، سخن چینی، دروغ گفتن، زاغ کسی را چوب زدن یونجه اسپست تر یا خشک
معنی قت - جستجوی لغت در جدول جو
- قت ((قَ))
- یونجه، اسپست تر یا خشک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کشتار
کشتن
جنگیدن و کشتن، جنگ کردن، کارزار، پیکار
کشتن، شهادت یکی از امامان شیعه مثلاً روز قتل
قتیل ها، مقتول ها، کشته شده ها، جمع واژۀ قتیل
درختی خاردار که از ساقۀ آن کتیرا می گیرند، گون
قاتل ها، کسانی که دیگران را بکشند، کشنده ها، جمع واژۀ قاتل
زاخورش زن کم خور، مرد کم خور، ابریشم جوش دیده پیله جوش دیده، خوبروی، خوار: مرد، نیزه کهنه، کنه از خرفستران
سمانی سمانه کرک از پرندگان
کشته شده، مقتول
آغاز پیری، سر میخ زره
قوتی ترکی از پارسی بنگرید به قوتی
گرد بلند شدن
بسیار کشنده، زن کشنده
خوار گشتن خواری
زفت: مرد تنگ گرفتن بر زن و فرزند
جمع قتد، چوب های پالان
سخن چین: مرد، سخن دزد: مرد
پاره ای گرد، تیرگی تازی خاکیسرخی از رنگ ها
شمشاد از گیاهان، گرد شمشاد
جمع قتیل، کشتگان جمع قتیل کشتگان مقتولان
جمع قاتل
ترکی ک کبودان
جای کشتن حیوانات
ترکی فرخنده
ترکی فرخنده مبارک خجسته
کشتار و چپاول
کشتنگاه
اژادن کشتن کشتن
کشش اخواستی کشش ناخواست ناخواه کشی
کشش خواستی خواه کشی
کشتن دسته جمعی، کشتار دسته جمعی از حیوانات و انسان و جزآن
کشش ندانسته