معنی قت - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قت
قت
قت
اسپست (یونجه) از گیاهان، دروغ بریدن، کم کردن، آمادن آماده کردن، پی کسی رفتن، سخن چینی، دروغ گفتن، زاغ کسی را چوب زدن یونجه اسپست تر یا خشک
فرهنگ لغت هوشیار
قت
قت
یونجه. (ناظم الاطباء). اسپست تر یا اسپست خشک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فصفصه و بقولی خشک آن. (از اقرب الموارد). و در ذیل فِصفِصَه آرد: گیاهی است که دواب آن را خورند و تا هنگامی آن را بدین نام خوانند که تر بود و چون خشک شود نام فصفصه از آن برداشته شود و آن را قت گویند. دانۀ آن مانند گاودانه ولی دراز است. (از اقرب الموارد). رطبه خشک است. (تحفۀ حکیم مؤمن) ، دانۀ صحرائی خودرو که تازیان بدوی در سالهای قحط آن را آرد کرده و پخته و میخورند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
قت
قت
بریدن. (منتهی الارب) (آنندراج) : قت ّ خشب، برید آن را. (از ناظم الاطباء). قت ّ ثوب، برید آن را. (از اقرب الموارد) ، کم کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : قت ّ چیزی، تقلیل آن. (از اقرب الموارد) ، اندک اندک فراهم کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : قت ّ چیزی، گرد آوردن چیزی را اندک اندک. (از اقرب الموارد) ، آماده و مهیا ساختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، در پی رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : قت اثر کسی، پابپا او را دنبال کردن. پیروی کردن از اثر کسی. (ازاقرب الموارد) ، پنهان در پی کسی رفتن تا ارادۀ او معلوم نماید. (منتهی الارب) (آنندراج). قت ّ الی فلان، در نهان دنبال کردن کسی را برای دانستن قصد وی. (از اقرب الموارد) ، سخن چینی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : قت ّ حدیث را، نمامی کردن آن را یعنی رساندن سخن کسی بر جهت فساد و تباهی. (از اقرب الموارد) ، دروغ گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) ، بوئیدن شبان بول شتر هیمازده را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : قت ّ راعی، بوی کردن بول شتر مهیوم را تا بدان رهبری شود. (از اقرب الموارد) ، روغن در گل پروردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.