- قبیره
- سر نره
معنی قبیره - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کاروان
رسم الخط، فونت، خط
جامعه
تخته بند، نواری که روی عضو استخوان شکسته می بندند
دهل کوس طبل نقاره، خانه ای که در آن پلیدیها ریزند
نوعی دهل یا طبل، کنایه از صدای تبیره، برای مثال تبیره برآمد ز درگاه شاه / رده برکشیدند بر بارگاه (فردوسی - ۳/۱۸)
مؤنث واژۀ قبیح، زشت، ناپسند
فرزند نوه، فرزندزاده، فرزند فرزند
کنایه از گناه بزرگ مانند قتل و زنا، کبیر
گروهی از مردم دارای نژاد، سنت، دین و فرهنگ مشترک، گروهی از فرزندان یک پدر
چپیره، عده ای از مردم که برای کاری در یک جا گرد آیند، آمادگی و اجتماع مردم برای کاری، جمع، جمعیت
نان نازک نان سر سفره
گروه، گروهی از فرزندان یک پدر
بند شمشیر، زیور شمشیر
نادرست نویسی غبیده کبیتا خوردنی که از مغز بادام و آرد و شکر سازند
مونث قبیح گست زشت مونث قبیح: اعمال قبیح
دیگچه
کوتک این واژه باآن که تک واژه است نمایش واژه آمیزه رانیزدارد کو نشانه کوتاهی وتک نشانه تکی و برگزیدگیوبدینگونه آرش درست سخن بخردانه ای کوتاه رابه دست می دهد، کوتاه، خانه بند: زنی که شوی وی رابه خانه بازداشته است. مونث قصیر کوتاه، زنی که وی را بخانه باز داشته باشند و نگذارند که بیرون آید، جمع قصار
قریردرفارسی چشم خنک چشم سرد
گناه بزرگ و عظیم
فرزند نوه
((جَ رَ یا رِ))
فرهنگ فارسی معین
تخته های باریک و نوارهایی که شکسته بند بدان ها محلی از بدن را که استخوانش شکسته می بندد، تخته بند، جمع جبائر
نوعی وضو یا غسل که در آن هرگاه عضوی از بدن زخمی شده و روی آن را بسته باشند و باز کردن آن هنگام وضو یا غسل زیان و صدمه داشته باشد می توان به همان حالت که هست وضو گرفت یا غسل کرد، به طوری که آب به آن نرسد، در پزشکی تخته های نازک و نوارهایی که شکسته بند روی عضوی که استخوانش شکسته باشد می بندد، آتل
گمراه ضال
چکاوک چاوک ژوله از پرندگان، سرخاب واحد قبر یک چکاوک جل
چکاوک، پرنده ای کوچک و خوش آواز شبیه گنجشک با تاج کوچکی بر روی سر
چکاو، چکوک، چاوک، ژوله، جل، جلک، هوژه، خجو، خاک خسپه، نارو، قنبره
چکاو، چکوک، چاوک، ژوله، جل، جلک، هوژه، خجو، خاک خسپه، نارو، قنبره