معنی نبیره
- نبیره((نَ رِ))
- فرزند فرزند
واژههای مرتبط با نبیره
نبیره
- نبیره
- فرزند نوه، فرزندزاده، فرزندِ فرزند
نبیره
- نبیره
- فرزند نوه
نبیره
- نبیره
- فرزندزاده، نواده
نبیره
- نبیره
- فرزند نتیجه، نوه ی نوه
دبیره
- دبیره
- رسم الخط، فونت، خط
چبیره
- چبیره
- جامعه
جبیره
- جبیره
- تخته بند، نواری که روی عضو استخوان شکسته می بندند
انبیره
- انبیره
- خلاشه و خاشاکی که پس از پوشش خانه بر بام اندازند تا بر بالای آن خاک و گل ریزند و بیندایند
تبیره
- تبیره
- دهل کوس طبل نقاره، خانه ای که در آن پلیدیها ریزند
