نوار دراز پارچه ای که برای بند آوردن خون ریزی، محفوظ نگه داشتن زخم یا بی حرکت نگه داشتن اندام، روی قسمت آسیب دیده بسته می شود، گروهی از افراد که برای انجام اعمال غیرقانونی، سازمان یافته اند، مسیرهای موازی در جاده که به وسیلۀ نرده یا خط کشی متمایز شده اند، بلندگوهای وسایل صوتی و تصویری
نوار دراز پارچه ای که برای بند آوردن خون ریزی، محفوظ نگه داشتن زخم یا بی حرکت نگه داشتن اندام، روی قسمت آسیب دیده بسته می شود، گروهی از افراد که برای انجام اعمال غیرقانونی، سازمان یافته اند، مسیرهای موازی در جاده که به وسیلۀ نرده یا خط کشی متمایز شده اند، بلندگوهای وسایل صوتی و تصویری
پسر فیروز نام پدر انوشیروان است. حلوان و کازرون رااو بنا کرد. (برهان). قباد پسر فیروزبن یزدگرد و پدر انوشیروان نوزدهمین از پادشاهان سلسلۀ ساسانی است (488- 531 میلادی). هنگامی که بلاش گرانمایه برادر وی به تخت سلطنت نشست قباد که نیکرای لقب داشت برخلاف او سلوک نمود و پنهان بسوی ترکستان رهسپار گشت و در نیشابور به خانه دهقانی فرود آمد و دختر او را به زنی بگرفت و او را باردار ساخت. و سپس خود را به ترکستان رسانید و مدتی نزد خاقان ماند و سرانجام پادشاه ترکستان سپاهی گران ملازم او گردانید تا به ایران مراجعت نموده و سلطنت را از تصرف برادر بیرون آورد. قباد با آن لشکر بسرعت حرکت کرد و چون به نیشابور رسید و دانست که در آن شهر دارای فرزندی شده است بسیار خوشحال شد و نام او را انوشیروان گذاشت. همان روز پیکی ازمدائن خبر مرگ بلاش و اتفاق بزرگان و سرکردگان ایران را بر سلطنت قباد به عرض رسانید. قباد بر اورنگ شاهی تکیه کرد و زمام امور کشور را به دست سوخرا نهاد. ولی سرانجام از قدرت او اندیشناک گردید و شاپور را مأمور دفع وی گردانید. سوخرا را به زندان افکندند و چیزی نگذشت که او را کشتند. مدت سلطنت قباد چهل و سه سال بود. مزدک در دوران سلطنت وی دعوی نبوت آغازید و مذهب اباحت و اشتراک در میان آورد و در زیر آتشکده ای سردابه ای ترتیب داد و سوراخی متصل به آتش گذاشت وکسی را در آنجا پنهان ساخت. آنگاه قباد را به کیش خویش دعوت کرد و گفت معجزۀ من آن است که آتش به من سخن میگوید. پادشاه به آتشکده رفت و مزدک در حضور پادشاه هرچه خواست به آتش گفت و جواب شنید. قباد به وی گروید و کار مزدک بالا گرفت. بزرگان فراهم آمدند و قباد را از سلطنت برکنار کرده و به زندان انداختند و برادرش جاماسب را به جای او نشاندند که آتش ف تنه مزدک را فرونشاند. قباد به تدبیر خواهر خود از زندان گریخت و به شهرهای هیاطله رفت و از شاه آن سامان کمک خواست. پس از چندی سی هزار تن از آن مردم کمر مدد و یاری او بر میان بستند و قباد با آن سپاه به مدائن روی آورد و چون به مقصد نزدیک شد شورشی بزرگ در کشور پدید آمد و سرداران ایرانی و جاماسب به لشکرگاه قباد برای عذرخواهی شتافتند. قباد از گناه همه درگذشت و برای بار دوم بتخت سلطنت نشست و زمام کارهای مملکت را بدست زرمهر پسر سوخرا سپرد و دیگر به حال مزدک و پیروانش نپرداخت. (کامل ابن اثیر چ یکم جزء یکم ص 182 و183 و تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 238، 241، 260 و تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 114، 115، 752). ابن بلخی آرد: قباد پسر هرمزبن کسری انوشیروان است. وی به ترکستان پرورش یافت. او را به اتفاق بنشاندند ولی بیش از سه ماه پادشاهی نکرد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 89). برای تفصیل بیشتر رجوع به غباد شود: آن خواهد دیدن از شه شرق کزپور قباد دید نعمان. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 348)
پسر فیروز نام پدر انوشیروان است. حلوان و کازرون رااو بنا کرد. (برهان). قباد پسر فیروزبن یزدگرد و پدر انوشیروان نوزدهمین از پادشاهان سلسلۀ ساسانی است (488- 531 میلادی). هنگامی که بلاش گرانمایه برادر وی به تخت سلطنت نشست قباد که نیکرای لقب داشت برخلاف او سلوک نمود و پنهان بسوی ترکستان رهسپار گشت و در نیشابور به خانه دهقانی فرود آمد و دختر او را به زنی بگرفت و او را باردار ساخت. و سپس خود را به ترکستان رسانید و مدتی نزد خاقان ماند و سرانجام پادشاه ترکستان سپاهی گران ملازم او گردانید تا به ایران مراجعت نموده و سلطنت را از تصرف برادر بیرون آورد. قباد با آن لشکر بسرعت حرکت کرد و چون به نیشابور رسید و دانست که در آن شهر دارای فرزندی شده است بسیار خوشحال شد و نام او را انوشیروان گذاشت. همان روز پیکی ازمدائن خبر مرگ بلاش و اتفاق بزرگان و سرکردگان ایران را بر سلطنت قباد به عرض رسانید. قباد بر اورنگ شاهی تکیه کرد و زمام امور کشور را به دست سوخرا نهاد. ولی سرانجام از قدرت او اندیشناک گردید و شاپور را مأمور دفع وی گردانید. سوخرا را به زندان افکندند و چیزی نگذشت که او را کشتند. مدت سلطنت قباد چهل و سه سال بود. مزدک در دوران سلطنت وی دعوی نبوت آغازید و مذهب اباحت و اشتراک در میان آورد و در زیر آتشکده ای سردابه ای ترتیب داد و سوراخی متصل به آتش گذاشت وکسی را در آنجا پنهان ساخت. آنگاه قباد را به کیش خویش دعوت کرد و گفت معجزۀ من آن است که آتش به من سخن میگوید. پادشاه به آتشکده رفت و مزدک در حضور پادشاه هرچه خواست به آتش گفت و جواب شنید. قباد به وی گروید و کار مزدک بالا گرفت. بزرگان فراهم آمدند و قباد را از سلطنت برکنار کرده و به زندان انداختند و برادرش جاماسب را به جای او نشاندند که آتش ف تنه مزدک را فرونشاند. قباد به تدبیر خواهر خود از زندان گریخت و به شهرهای هیاطله رفت و از شاه آن سامان کمک خواست. پس از چندی سی هزار تن از آن مردم کمر مدد و یاری او بر میان بستند و قباد با آن سپاه به مدائن روی آورد و چون به مقصد نزدیک شد شورشی بزرگ در کشور پدید آمد و سرداران ایرانی و جاماسب به لشکرگاه قباد برای عذرخواهی شتافتند. قباد از گناه همه درگذشت و برای بار دوم بتخت سلطنت نشست و زمام کارهای مملکت را بدست زرمهر پسر سوخرا سپرد و دیگر به حال مزدک و پیروانش نپرداخت. (کامل ابن اثیر چ یکم جزء یکم ص 182 و183 و تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 238، 241، 260 و تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 114، 115، 752). ابن بلخی آرد: قباد پسر هرمزبن کسری انوشیروان است. وی به ترکستان پرورش یافت. او را به اتفاق بنشاندند ولی بیش از سه ماه پادشاهی نکرد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 89). برای تفصیل بیشتر رجوع به غباد شود: آن خواهد دیدن از شه شرق کزپور قباد دید نعمان. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 348)
دهی از دهستان شیان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. در 19000گزی خاور شاه آباد و 3000 گزی شیان و 1500گزی جنوب راه فرعی هرسم واقع و موقع جغرافیائی آن دشت و سردسیر است. سکنه 370 تن، آب از زه آب رود خانه شیان. محصول آنجا غلات، حبوبات، چغندرقند، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. زمستان گله داران به گرمسیر گیلان میروند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان شیان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. در 19000گزی خاور شاه آباد و 3000 گزی شیان و 1500گزی جنوب راه فرعی هرسم واقع و موقع جغرافیائی آن دشت و سردسیر است. سکنه 370 تن، آب از زه آب رود خانه شیان. محصول آنجا غلات، حبوبات، چغندرقند، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. زمستان گله داران به گرمسیر گیلان میروند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نام شهری است. (ناظم الاطباء). شهری است به آذربیجان. (منتهی الارب). این شهر نزدیک تبریز است و میان تبریز و بیلقان واقع شده است. (معجم البلدان) ، شهری است از ارّان و از وی پنبه نیک خیزد. (حدود العالم)
نام شهری است. (ناظم الاطباء). شهری است به آذربیجان. (منتهی الارب). این شهر نزدیک تبریز است و میان تبریز و بیلقان واقع شده است. (معجم البلدان) ، شهری است از ارّان و از وی پنبه نیک خیزد. (حدود العالم)
از امرای لشکر مغول است. امیر ارغون پس از فراگرفتن خط ایغوری در کودکی بحضور قاآن رفت و قاآن را روزبروز نظر تربیت بدو بیشتر می افتاد درهمان کودکی او را با قبان بهم به ختای فرستاد و یکچندی آنجا بود. (جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 ص 242)
از امرای لشکر مغول است. امیر ارغون پس از فراگرفتن خط ایغوری در کودکی بحضور قاآن رفت و قاآن را روزبروز نظر تربیت بدو بیشتر می افتاد درهمان کودکی او را با قبان بهم به ختای فرستاد و یکچندی آنجا بود. (جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 ص 242)
خسته بند، (یادداشت مؤلف)، پارچه ای لطیف و تمیز که زخم را بدان بندند، بافته که عضو شکسته و یا خسته را پس از پانسمان و دواگذاری بدان بندند که از گرد و خاک و هوا محفوظ بماند
خسته بند، (یادداشت مؤلف)، پارچه ای لطیف و تمیز که زخم را بدان بندند، بافته که عضو شکسته و یا خسته را پس از پانسمان و دواگذاری بدان بندند که از گرد و خاک و هوا محفوظ بماند
نام بوته ای باشد خاردار که شتر آن را برغبت خورد و ازآن صمغی سفید حاصل میشود. (برهان) (ناظم الاطباء) غباد. یک قسم ماهی خوراکی است که در خلیج فارس صید میشود
نام بوته ای باشد خاردار که شتر آن را برغبت خورد و ازآن صمغی سفید حاصل میشود. (برهان) (ناظم الاطباء) غُباد. یک قسم ماهی خوراکی است که در خلیج فارس صید میشود