جدول جو
جدول جو

معنی قبازره - جستجوی لغت در جدول جو

قبازره
زره قبامانند، کژآکند
تصویری از قبازره
تصویر قبازره
فرهنگ فارسی عمید
قبازره
زره قبامانند قبایی زره
تصویری از قبازره
تصویر قبازره
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قبا زره
تصویر قبا زره
کپاه زره کژ آکند غژ اکند
فرهنگ لغت هوشیار
سینه چاک کردن: گردون قبازره زده بر انتقام مرگ مرگش زراه درز قبای اندر آمده. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارزه
تصویر مبارزه
پیکار، چالش، ستیز، نبرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیازره
تصویر بیازره
جمع بیزار، پارسی تازی گشته بازداران، بازاریان (کشاورزان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازپره
تصویر بازپره
شب پره، پروانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبازیه
تصویر زبازیه
تباهی بدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبابره
تصویر جبابره
گردنکشان طاغیان، دلاور جمع جبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبارزه
تصویر تبارزه
تبریزیان مردم تبریز جمع تبریزی مردمان شهر تبریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیاصره
تصویر قیاصره
قیصرها، لقب پادشاهان روم، جمع واژۀ قیصر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلازاره
تصویر قلازاره
کلاژه، زاغ پیسه، پرنده ای شبیه کلاغ با پرهای سیاه و سفید، شک، عکّه، کسک، کلاغ پیسه، کشکرت، زاغ پیسه، زاغه پیسه، عکعک، عقعق، غلبه، غلپه، کلاژاره، قلازاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قراقره
تصویر قراقره
قرغرو زن پرچانه: زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبا زر
تصویر قبا زر
کپاه زر زرین جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبا چه
تصویر قبا چه
کپاهچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلازاره
تصویر قلازاره
کلاغ پیسه عکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیاصره
تصویر قیاصره
جمع قیصر، از ریشه آرامی کیسران قیصر
فرهنگ لغت هوشیار
مبادرت در فارسی: یازش، شتاب شتابی کردن، دلیری کردن، پیشی پیشی گرفتن پیشی گرفتن سبقت گرفتن، شتاب کردن تعجیل نمودن، اقدام بامری کردن، پیشی سبقت: ... پادشاهی را بمکان او مفاخرت است و دولت را بخدمت او مباردت، تعجیل شتاب، اقدام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباهره
تصویر مباهره
خود ستایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباکره
تصویر مباکره
آمدن بامداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباصره
تصویر مباصره
دید بانی
فرهنگ لغت هوشیار
مباشرت در فارسی: کار گزاری پاکاری پیشکاری، سرپرستی، جالش گای آرامش، کار پردازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارزه
تصویر مبارزه
نبرد کردن با یکدیگر
فرهنگ لغت هوشیار
موازرت در فارسی: از ریشه پارسی ویچیری کردن وزیری کردن، همپشتی موازرت در فارسی: رو با رویی، همیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبابره
تصویر جبابره
((جَ ب ر یا رَ))
جمع جبار، گردنکشان، شجاعان، دلاوران، پادشاهان مستبد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قیاصره
تصویر قیاصره
((ص رِ))
جمع قیصر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبارزه
تصویر مبارزه
((مُ رِ زِ))
جنگیدن، کارزار کردن، محاربه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبارزه
تصویر مبارزه
جنگ کردن با یکدیگر برای شکست حریف، برای رسیدن به هدفی تلاش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قباله
تصویر قباله
پیوند نامه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بازده
تصویر بازده
نتیجه، سرانجام، راندمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اباره
تصویر اباره
آواران، مردم آوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبازه
تصویر آبازه
عنوان عده ای از پاشایان ترک در عهد سلاطین عثمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باکره
تصویر باکره
تانیث باکر، دوشیزه، زن نارسیده، زن مرد ندیده، پاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باسره
تصویر باسره
کشتزار، کشت و زراعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باغره
تصویر باغره
ورم غده ای در بدن
فرهنگ لغت هوشیار