جدول جو
جدول جو

معنی قاپو - جستجوی لغت در جدول جو

قاپو
ترکی دروازه دروازه در بزرگ
تصویری از قاپو
تصویر قاپو
فرهنگ لغت هوشیار
قاپو
دروازه
تصویری از قاپو
تصویر قاپو
فرهنگ فارسی معین
قاپو
در، در بزرگ، دروازه
تصویری از قاپو
تصویر قاپو
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قاپوق
تصویر قاپوق
دار اعدام، چوبی بلند که در وسط میدان برپا می کردند و بر سر آن حلقه یا چیز دیگر می گذاشتند تا سواران در حین تاختن آن را با تیر بزنند، قبق، قباق
فرهنگ فارسی عمید
این واژه در سه ساختار در برهان قاطع آمده و پارسی دانسته شده: غاپول غابول غابوک ناودان، پالانه ستاوند مخارجه عمارت، ناوادانی که بر کناره های بام سازند تا آب باران در آن جمع آید
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی پوست پوسته دار آماج چوبی بلند که در میدان بر افرازند و بالای آن انگله ای زرین بیاویزند و سوار آن را نشانه گیرند و هر کس که تیز از انگله گذراند انگله از او باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاپو
تصویر تاپو
ظرفی از گل چون خمره که در آن آرد و گندم ذخیره کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاپو
تصویر شاپو
کلاه تمام لبه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاپو
تصویر تاپو
ظرف سفالی بزرگ که در آن غله یا آرد بریزند، خمره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاپی
تصویر قاپی
ترکی دروازه دروزاه در بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاپق
تصویر قاپق
ترکی دار کدو دارکدو برجاس قپق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قابو
تصویر قابو
فرصت، قوت، توانائی، طاقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاپو
تصویر هاپو
سگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاپو
تصویر تاپو
خمره سفالی بزرگ که در آن آرد و گندم ذخیره کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاپو
تصویر شاپو
((پُ))
کلاه تمام لبه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاپی
تصویر قاپی
قاپو. قپو، دروازه، در بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هاپو
تصویر هاپو
سگ (در تداول کودکان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاپو
تصویر شاپو
کلاه تمام لبه
فرهنگ فارسی عمید
ترکی بنگرید به قاب ترکی ترکی از پارسی کپیدن در خون جگر بسی تپیدم تا بوسه ای از لبش کپیدم (عنصری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپو
تصویر قپو
ترکی دروازه ترکی قاپو دروازه دروازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاپ
تصویر قاپ
قاب، استخوانی کوچک در پاچه گوسفند که با آن نوعی قمار کنند
قاپ کسی را دزدیدن: آن کس را فریفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قپو
تصویر قپو
((قَ))
قاپو، دروازه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاپوچی
تصویر قاپوچی
در دوره صفوی و پس از آن، دربان
فرهنگ فارسی عمید
امیر البحر کاپیتن: و به جهت رفع خصماء فرنگیه او را قاپودان یعنی میر بحر کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاپوچی باشی
تصویر قاپوچی باشی
در بان باشی دربان باشی رئیس دربانها (قاجاریان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاپوچی
تصویر قاپوچی
دربان، حاجب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاپو دان
تصویر قاپو دان
دریا دار نا خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاپوچی
تصویر قاپوچی
دربان، حاجب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخته قاپو کردن
تصویر تخته قاپو کردن
خانه نشین و ساکن ده و شهر کردن عشایر و ایلها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخته قاپو شدن
تصویر تخته قاپو شدن
خانه نشین و ساکن ده و شهر شدن عشایر و ایلها
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی ماندگاری: از جایی به جایی باز ایستادن و ماندگار شدن ایل را خانه نشین و ساکن ده و شهر کردن اسکان عشایر و ایلها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخته قاپو
تصویر تخته قاپو
ساکن در نقطه معین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخته قاپو
تصویر تخته قاپو
ساکن شهر یا ده
فرهنگ فارسی عمید