- قاعف
- باران درشت
معنی قاعف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تیزی تیزی بینی تیزه کوه، پیش اسپ پیش بر
ساحت خانه، گشادگی و فضای خانه
ش کننده، باد شدید و تند که درختان را بشکند، رعد سخت و غرنده
نشیننده، نشسته، زنی که از شوهر و فرزند بازمانده و بچه نیاورد
ته کاسه خور، باران لور آسا باران تند رگبار
سنگ انداز، شتر پیشرو
نشسته، جالس
گرگ زوزه کش
شکننده، رعد سخت غرنده
چهره شناس، پی شناس پی پر قیافه شناس، پی شناس پی بر، جمع قافه قایفین (قائفین)
قیافه شناس، پی شناس پی بر، جمع قافه قایفین (قائفین)
نام حرف «ق»، پنجاهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۴۵ آیه، باسقات
در افسانه ها کوهی که می پنداشتند سیمرغ بر فراز آن آشیانه داشته،برای مثال گاه خورشید و گهی دریا شوی / گاه کوه قاف و گه عنقا شوی (مولوی - ۱۹۶) ، چنان پهن خوان کرم گسترد / که سیمرغ در قاف روزی خورد (سعدی۱ - ۳۴)
قاف تا قاف: کنایه از سرتاسر جهان، کران تا کران
در افسانه ها کوهی که می پنداشتند سیمرغ بر فراز آن آشیانه داشته،
قاف تا قاف: کنایه از سرتاسر جهان، کران تا کران
زمین پست و هموار که دور از کوه و پشته باشد، دشت، هامون
قاع صفصف: زمین هموار و بی گیاه. برگرفته از قرآن کریم «فیذرها قاعاً صفصفاً» (طه - ۱۰۶)
قاع صفصف: زمین هموار و بی گیاه. برگرفته از قرآن کریم «فیذرها قاعاً صفصفاً» (طه - ۱۰۶)
پارسی تازی گشته کاف نام کوهی پنداری که گردا گرد جهان را فرا گرفته وات تازی وات بیست و چهارم در واتگروه فارسی، موی پشت گردن حرف بیست و چهارم از الفبای فارسی
هامون زمین پست هموار دور از کوه و پشته بیابان صاف و هموار. یا قاع صفصف. بیایان مستوی
زمین هموار، دشت